چکیده:
مقاله حاضر به بررسی منتخب داستانهای دهه هشتاد از منظر کاربرد واژگان، عبارات و جملات آنها میپردازد تا میزان حضور فرهنگ غرب و جایگاه فرهنگ خودی را در متون داستانی تبیین کند. درواقع، کمرنگشدن حضور فرهنگ «خود» ی و بالارفتن میزان حضور فرهنگ «دیگری» در میان جامعهای رخ میدهد که افراد آن در فضای فرهنگی و کارکردهای ارزشی خود چنان بیهویت میشوند که بهراحتی از بنیانهای اعتقادی خود جدا و پذیرای جریانهای فرهنگی دیگری میشوند. بسامد بالای استفاده از واژهها و اصطلاحات غربی در روایتهای این دهه نشانگر کمتوجهی به زبان فارسی؛ نیز فرهنگ و هویت ایرانی نزد شخصیتهای داستانی این متون است. نشانهشناسی شش داستان برجسته و پرفروش این دهه نشان داد که فرهنگ غربی و کاربرد واژهها و اصطلاحات آن در ادبیات داستانی معاصر نوعی ارزش به شمار میآید و شخصیتهای این داستانها بر این باورند که با همسوشدن با فرهنگ غربی میتوانند برای خود جایگاه اجتماعی برتری فراهم کنند. این رفتار بهمرورزمان موجب کنار رفتن فرهنگ خودی و تهیشدن هویتی افراد یک جامعه میشود. این پژوهش از منظر مطالعه فرهنگی بر روی متن صورت گرفته و هدف آن ضروری نشان دادن مسئله حفظ زبان فارسی و اصالت هویت ایرانی است.
This Article Examines the Use of Vocabulary, Phrases, and Sentences in Selected Stories of the 80s to Explain the Presence of Western Culture and the Place of Self-Culture in Fictional Texts. In Fact, The Diminishing Presence of 'Self' Culture and the Increasing Presence of 'other' Culture Occur Within a Society whose Individuals become so Disoriented in their Cultural Space and Value Functions that they are Easily Detached from their Religious Foundations and Receptive to other Cultural Current Affairs. The High Frequency of the Use of Western Words and Expressions in the Narratives of this Decade Indicates a Lack of Attention to Persian Language, as Well as The Iranian Culture and Identity in Fictional Characters in these Stories. The Semiotics of The Six Best-Selling Stories of the Decade Have Shown that Western Culture and the Use of its Words and Expressions in Contemporary Fiction are Valued, and That the Characters in these Stories Believe that by Aligning with Western Culture they can have a Superior Social Status. This Behavior Leads to the Abandonment of one's Own Culture and the Deprivation of Individuals’ Identity in a Society and Westernization. This Research has Been Done Based on the Perspective of Cultural Study of the Text and Aims to Show the Necessity of Preserving Persian Languages and the Authenticity of Iranian Identity.
خلاصه ماشینی:
فرضيه پژوهش بر اين مسئله استوار است که در رمان هاي دهه هشتاد ميزان کاربرد واژه هاي غربي بسيار بالاست و به نظر ميرسد استفاده از چنين کارکرد واژگاني براي شخصيت هاي ادبيات داستاني، نوعي تشخص و هويت فرهنگي ايجاد کرده است تا آنجا که شخصيت هاي داستاني ميکوشند حتي جملاتي را به زبان انگليسي، فرانسوي و...
ميدان مطالعه در اين مقاله شش داستان فارسي است : شب ممکن از محمدحسن شهسواري؛ يوسف آباد، خيابان سيوسوم : سينا دادخواه ؛ کافه پيانو: فرهاد جعفري؛ عادت ميکنيم : زويا پيرزاد؛ نگران نباش : مهسا محب علي تيفوس : شيوا ارسطويي نويسندگان اين مقاله در انتخاب داستان ها پرتيراژ بودن آن ها و برگزيده بودن داستان ها در جشنواره هاي ادبي را ملاک کار قرار دادند (به طور مثال کافه پيانو تا سال ٩٧ به چاپ ٥٩ رسيده است و اين يعني استقبال مردم براي خواندن چنين داستان هايي) زيرا همين دو عامل خود گوياي اقبال عمومي به چنين داستان هايي است و اين يعني داشتن خواننده بسيار و علاقه مند که چنين سبک و زباني را انتخاب ميکنند و ميپسندند؛ بنابراين کوشش شد تا ذوق و سليقه جوانان امروزي يا به عبارتي مخاطبان و خوانندگان داستان سنجيده شود.
مد، مارک، برند» (٩) انديشه و تفکري بر پايه نام ها و برندهاي خارجي براي شخصيتي که دوست دارد عکاس مد بشود (سامان در يوسف آباد) تا حدودي باورپذير است ؛ اما در داستان هاي ديگر به نوعي فقط نقش غرب زدگي را پررنگ تر ميکند.