چکیده:
ادبیات عامه با عناصر و مولفههای متنوع از برجستهترین موضوعات مطالعه در حوزه ادبیات
تطبیقی به شمار میآید. قصة «بلبل سرگشته» و رد پای آن در آثار ادبی جهان» به ویژه در قصة
«درخت بادام»» از منظر گزارههای ادبیات تطبیقی و ریختشناسی قصههاء مطابق آنچه
ولادیمیر پراپ در مبحث کارکردها و کنشهای قصههای پریان انجام دادهاست و البته با نگاهی
به موضوع تقابلهای دوگانه لوی استراوس و دیگر ساختارگرایان. ظرفیت بالا و بینظیری
دارد. پژوهش حاضر با این رویکرد تطبیقی به این نتیجه میرسد که برجستهترین صفت قصهها
و دیگر روایتهای شفاهی در خلق اولیه تجلی ذهن ناخودآگاه جمعی و خاستگاه اغلب آنها
نیز شرقی است که در نقل سینهبهسینه و گذر و گذار با ترجمه. بازنویسی, تقلید و اقتباس» در
میان اقوام» با ظاهری دگرگونه» بروز و ظهور کردهاند.
خلاصه ماشینی:
قصة «بلبل سرگشته » و رد پاي آن در آثار ادبي جهان ، به ويژه در قصـة «درخت بادام »، از منظر گزاره هاي ادبيـات تطبيقـي و ريخـت شناسـي قصـه هـا، مطـابق آن چـه ولاديمير پراپ در مبحث کارکردها و کنش هاي قصه هاي پريان انجام داده است و البته با نگاهي به موضوع تقابل هاي دوگانة لوي استراوس و ديگر سـاختارگرايان ، ظرفيـت بـالا و بـي نظيـري دارد.
در اغلـب اسـطوره هـا، افسـانه هـا و قصـه هـاي مصـري پي رنگ هاي تکراري داستان سرگرداني ارواح ، جادو، تناسـخ و ماننـد آن ، يعنـي مـوارد مشابه در اين دو قصه وجود دارد که در ميان آنها مي توان به موارد زير اشاره کرد: الف ) حکايت «دو برادر يا آنپو و باتا ٢» (٣٢٠٠ ق.
بررسي و تحليل قصه ها همان گونه که گذشت ، قصة «بلبل سرگشته » چهارمين قصة جلد اول افسـانه هـاي کهـن صبحي است که با اين عبارات آغاز مي شود: يکي بود، يکي نبود.
در اين پژوهش ، با بررسي جنبه هاي متعدد، نشان هاي آشنا و مشابهت هـاي فراوان قصة «بلبل سرگشته » با اسطوره ها، حماسه ها و افسانه هاي غربي و به ويـژه بـا افسانة کهن «درخت بادام » از مجموعة برادران گريم در ادبيات آلمان ، ايـن نتيجـه و نکته مهم ، يعني خويشاوندي قصه ها، ملموس تر شده است .