چکیده:
امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسائل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راههایی که میتواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسائل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیتهای برجسته و تأثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهمترین مشابهتها و تمایزات دیدگاههای علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهتها میتوان به مواردی همچون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روششناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و ... اشاره کرد. در مورد تقاوتها نیز مواردی همچون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزارهها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستیشناسی و تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی و ... قابل ذکر و اشاره است.
The possibility and manner of Islamic humanities is one of the issues that have been considered by many Muslim scholars and thinkers in recent decades. One of the ways that can help the advancement of this field of study and solve its problems is the comparative study of the opinions and theories of prominent and influential personalities in this field. For this purpose, the present article tries to briefly review some of the most important similarities and differences between the views of Allameh Mesbah Yazdi and Seyyed Mohammad Naqib Al-Attas in this field by descriptive-analytical method. Among the similarities can be found such things as: the possibility and necessity of compiling Islamic humanities, basing Islamic humanities on their own principles, denying the limitation of empirical methodology, critique of secularism as one of the important and basic principles of humanities Western and ... pointed out. Regarding differences, such things as: definition of science, religion and religious science, the criterion of truth and falsity of propositions, the place of intuition in the tools and sources of cognition, ontology and its impact on Islamic humanities, etc. It is a mention and a reference. Keywords: Religious Science, Islamic Humanities, Allameh Mesbah, Seyed Mohammad Naqib Al-Attas.
خلاصه ماشینی:
اساساً یکـی از دلایـل مهم اختلاف در اصل امکان تولید و تدوین علوم انسـانی اسـلامی نیـز بـه همـین اخـتلاف بازمیگردد که آیا مبانی فلسفی نطریه پردازان در تولید علم تأثیر دارد یا خیر؟ علامـه مصـباح و عطاس در این زمینه نیز هم نظرند که شناخت ، امری خنثی نیسـت و نقـش و تأثیرگـذاری مبانی فلسفی نظریه پردازان در علم و نظریات تولید شده توسط آنان حتمی و اجتنـاب ناپـذیر اســت (ر.
در این جا نیز در مقایسه نظر علامه مصباح و عطاس میتوان حـق را بـه علامـه مصـباح داد؛ چرا که روشن است که انسان به جز شهود (علـم حضـوری) از ابزارهـای دیگـری نیـز برای شناخت بهره میبرد که از جمله مهم ترین آنها میتوان به حس (تجربـه ) و عقـل اشـاره کرد؛ و اتفاقاً نوع انسان ها شناخت ها و معرفت های مختلف خود را نه از راه شـهود، بلکـه از راه حس و عقل به دست میآورند.
در همین زمینه اشاره به این نکته لازم است که یکی از تفاوت های مهم عطاس و علامـه مصباح ، به مطالعات آن دو در زمینه مباحث فلسفی (هستیشناسی) به طور کلـی، و بـه ویـژه فلسفه اسلامی بازمیگردد.
ایـن روّیـه علامه مصباح کاملاً به جا، درست و لازم است ؛ و از همین رو شاید بتوان این امر را شـاهدی بر شباهتی (هرچند اندک) بین نظر عطاس و علامه مصـباح در زمینـه لـزوم اسـلامی کـردن زبان برای تولید علوم انسانی اسلامی دانست .
٤. نتیجه گیری با بررسی و مطالعه تطبیقی دیدگاه های علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیـب العطـاس در زمینه علوم انسانی اسلامی روشن میشود که این دو اندیشمند در مواردی اشتراک نظـر و در مواردی نیز اختلاف نظر دارند.