چکیده:
پیام اصلی گزارههای ادبی در معانی یا اغراض ثانوی آنها نهفته است و مولّف آن را به شیوهای هنرمندانه و زیبا برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب بهکار می-گیرد. کنش گفتاری یکی از زیرشاخههای کاربردشناسی و هدف آن، بازگشایی معانی ضمنی است؛ چنانکه قرنها پیش از ظهور آن، علم معانی سنّتی وظیفة تصریح اغراض ثانوی را در قالب گزارههای خبر و انشا بر عهده داشت. فعل امر بهعنوان یکی از زیر مجموعههای انشای طلبی در علم معانی، کاربردهای متنوعی دارد و تحلیل کاربردشناسانة آن، نقش مهمّی در کشف لایههای پنهان روان و تفکّر نویسنده داشته و سبب پیوند هرچه بیشتر عاطفه و بینش شاعر و مخاطب میگردد. محمّدرضا شفیعیکدکنی، شاعر برجستة معاصر با کاربرد فراوان فعلهای امر در مجموعة آیینهای برای صداها، تصویرپردازی و مفهومسازی اشعار را تحت تاثیر قرارداده است. بررسیها گویای آن است که شفیعیکدکنی با کاربرد هنرمندانة فعلهای امر در بافت تناسبی و تقابلی شعر و بهکارگیری عناصر بلاغی متعدّد، توانسته آنها را در کاربردهای ترغیبی، آرزومندی، التماسی، ارشادی و هشداری در کنار کاربردهای تلویحی دیگری چون بیان شگفتی، تعجیز و تهدید تصویرسازی کند. این اغراض برابر با کنش منظوری در نظریة کنشهای گفتاری آستین هستند که با توانایی هنری شاعر در نحوة ارائة آنها، قدرت تاثیرگذاری بر مخاطب و برانگیختن احساسات یا حتّی انجام عمل را بازگو میکنند و گویای کنش فرابیانی یا تاثیری آستین هستند.
the main message of the literary propositions lies in their meanings and secondary function and the author uses it in artistic and beautiful way to affect the audience. speech act is one of the subcategories of pragmatic and aims to reopen the implied meanings; as centuries before its advent, traditional semantics had the task of specifying secondary purposes in the form of news and propositions.imperative verb has a variety of applications as one of the subcollection of the essays in semantics and its pragmatic analysis has an important role in discovering the hidden layers of the author’s mind and thought and makes the affection more connected.mohammad reza shafieikadkani, the outstanding contemporary poet, in the collection of poetry "aieenehei baray-e sedaha (a mirror for sounds) "has influenced on imaging and the conceptualization of the poetry. reviews show that by applying the imperative verbs artistically in the the proportional and contradictory context of the poet and using the rhetorical elements, shafiei could illustrate them in the convincing, guidance, encouraging applications, besides the other implicit applications like expressing the wonder, astonishment and threat. this secondary purpose is equivalent to illocutionary act in austin’s speech act theories that recounts the power of impact on the audience and stimulating emotions by artistic ability to present them and says theaustin’s impact act.
خلاصه ماشینی:
-مغاني(١٣٩٧) در مقالۀ «معنيشناسي جملات امري در فارسـي»، بـا بهـرهگيـري از رويکرد معنيشناسي جهانهاي ممکن کراترز و ساخت هاي امري بر پايـۀ معنـيشناسـي عناصر وجهي شواگر، به تحليل جملات امري پرداخته و نتيجـه گرفتـه کـه جملـه هـاي امري علاوه بر معناي دستوري (امر/فرمان)اغراض منظوري ديگـري نيـز در بافـت کـلام دارند که دستيابي به آنها مستلزم بررسي پيوند معنيشناسي و کاربردشناسي است .
دوم ايـن کـه به سبب رويکرد شفيعيکدکني به سمبوليسم اجتماعي، معـاني ثـانوي افعـال امـر نيـز بـه حوزة اجتماعيات اختصاص پيدا کرده و سوم اينکه اغراض ثانوي در معناشناسي سـنتي بـا کنش هاي گفتاري آستين تطبيق دادهشـده اسـت .
٢) آرزومندي آرزومنـدي کـه گـاه بـا آرمـانگرايـي شـفيعيکـدکني بـه هـم مـيآميـزد، از جملـه درونمايه هاي اشعار اجتماعي اوست که افعال امر وظيفۀ توصيف و تصوير آن را بر عهده دارند؛ مثلا در شعر «براي باران » که آن را براي شهيدان يا به تعبير شاعر «يـاران شـقايق » (همان: ١٩٩) سروده، با کاربرد نمادهايي چون شب و ديوار، بر گفتمـان حـاکم بـر فضـاي سياسي-اجتماعي ميشورد و ميکوشد تـا از طريـق کـنش گفتـاري غيرمسـتقيم ، پيـام منظوري نهفته در متن را به خواننده منتقل نمايد: «باران!
نتايج نشان ميدهـد کـه اغراض ثانوي فعل هاي امـر جـز در چنـد مـورد محـدود، بـيش از کـنش لفظـي (معنـاي واژگانيشان) است ؛ يعني افعال امر در اشعار شفيعي با رويکرد کنش هاي گفتـاري آسـتين ، غالبا داراي کنش غيربياني (منظوري) و فرابياني (تأثيري) هستند و کارکردهاي انگيـزش و ترغيب ، آرزومندي، التماس و استرحام، ارشاد و راهنمايي، هشدار و آگاهيبيشـترين کـاربرد را دارند که شامل دلالت هاي ضمني ديگري چون بيـان شـگفتي، جلـب شـفقت مخاطـب ، تهديد و نظاير آن نيـز هسـتند.