چکیده:
مناسبت حکم و موضوع این است که زمانیکه شخصی یا اشخاصی حکم شرعی را میشنوند، مناسبهای برای این چنین حکمی در ذهن او و اشخاص دیگر شکل میگیرد و به ذهن آنها تبادر میکند به گونهای که به صورت یک امر عرفی و ارتکازی در میآید. این مناسبتها گاهی موجب تخصیص و گاهی موجب تعمیم حکم میشود، به طوری که عرف در استنباط حکم شرعی از این تناسبها ظهورات جدیدی را از موضوع و نصوص برداشت میکند. این ظهورات جدید در برخی موارد موجب بروز مسائل جدید و مستحدثه میشود که باید به آن پاسخ داد. مناسبتهای بین حکم و موضوع از قرائن لبّی متصل میباشند که منشا انصراف در الفاظ دارد. اگرچه مناسبت میان حکم و موضوع دلیل مستقلی ندارد اما میتوان آن را از اسباب ظهور دانست که از قرائن لبّی متصل به کلام بوده و منشا ظهور در دلیل لفظی میگردد و حجیت ظهور هم در اصول ثابت شده است؛ در نتیجه حجیت مناسبت حکم و موضوع به اصالت ظهور بر میگردد. آنچه که در این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد از جهت تعریف، واقعیت قرینه بودن تناسب یا دلیل بودن آن با تتبع در آرای فقهاء و همچنین دلیل حجیت آن و عملکرد تناسب بین حکم و موضوع در اصول و فقه است و در آخر هم برای نمونه دو تطبیق در فقه بیان خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
آنچه که در این نوشتار مورد بحث قرار میگیرد از جهت تعریف، واقعیت قرینه بودن تناسب یا دلیل بودن آن با تتبع در آرای فقهاء و همچنین دلیل حجیت آن و عملکرد تناسب بین حکم و موضوع در اصول و فقه است و در آخر هم برای نمونه دو تطبیق در فقه بیان خواهد شد.
2. مرحوم امام (ره) در کتاب بیع ذیل عبارت «حتی یفترقا» در خیار مجلس میفرماید: «با اینکه مرحوم شیخ از این عبارت انصراف را بیان کردهاند و فرمودهاند که افتراق و جدایی باید از روی رضایت باشد و از این افتراق انصراف رضایت فهمیده میشود اما این انصراف اشکال دارد به این جهت که مناسبت میان حکم و موضوع از یک امری ظنی است و نمیتواند در نزد عرف منشأ انصراف به حساب آید».
از بیان و کلام فقها اینطور میتوان نتیجه گرفت: «حاصل کلام این است: مناسبات حکم و موضوع ارتکازی به نفسه موضوع برای حجیت نیست بلکه مناسبت حکم و موضوعیای حجت است که منشا برای ایجاد ظهور در دلیل لفظی باشد و آن هم به وسیله قرائن لبیه متصله حجت پیدا میکند.
بنابراین مناسبت میان حکم و موضوع اگر چه دلیل مستقلی ندارد چنانچه شهید صدر به همین مطلب اشاره دارند اما میتوان آن را از ادله سبب پدید آمدن ظهور دانست که از قرائن لبّی متصل به کلام است که منشأ ظهور در دلیل لفظی دارد و حجیت ظهور هم اثبات شده است.
بر این اساس ارتکاز مثل سایر ادله لبّی همچون اجماع و سیره است؛ از این رو میتوان اینطور برداشت کرد که تناسب حکم و موضوع زمانی حجت دارد که برگرفته از ارتکازات عرفی عقلایی بوده که سبب ظهور و انسباق شود.