چکیده:
حدیث پژوهان شیعه، در طول تاریخ گاه برای تمییز و تنقیح انواع روایات از یکدیگر از تقسیمات چهارگانۀ حدیث به صورت: صحیح، حسن، موّثق و ضعیف بهرهگرفتهاند. هرچند این نوع تقسیمبندی از سوی جمع کثیری از عالمان مورد پذیرش و استقبال قرار گرفت، امّا برخی نیز مانند استرآبادی، آن را نوعی بدعت دانستهاند که از اهل سنت الگوگرفته شده است و سبب تخریب اسلام میشود. در پژوهش پیشرو پس از تبیین اندیشه حدیثی شیعه و رویکرد آن نسبت به دانش درایه، انگارة اقتباس تقسیمات چهارگانه حدیث نقد شده است. در این مسیر از روش کتابخانهای- استنادی و تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل محتوای کیفی(توصیفی- تحلیلی) ضمن ارائه گزارشی از پیدائی دانش درایهالحدیث در شیعه به دنبال پاسخ اصولی به اتهامات و چرایی آن میرویم. بر این اساس یافتههای پژوهش؛ عبارت اند از اینکه ادعای مذکور از جهات گوناگون پذیرفتنی نیست. وجود اصطلاحات با عبارتهای مشابه و گاه حتّی با تنوّع بیشتر نزد متقدمان شیعه؛ عدم ملازمت ساخته شدن اصطلاحات علمی با بدعت و تفاوت فریقین در مبانی تقسیمبندی از جملة این موارد است. از سوی دیگر تکمیل تقسیمبندی سهگانة اهل سنت با اصطلاحاتی نظیر قوی و مؤثق که برآمده از خُبرویّت اندیشمندان شیعی است، اتهام اقتباس را به کلّی غیر قابل پذیرش میکند.
Throughout history, the Shiite researchers of hadith have made use of the fourfold classification of hadiths (sahih, hasan, muwaththaq, and da'if, literally meaning 'right', 'good', 'authentic', and 'weak' respectively) for distinguishing types of hadiths. Although a large number of scholars have accepted this classification, some others – such as Astarabadi – have regarded it a kind of heresy modeled on the Sunnites, leading to ruin of Islam. In this study, we have used the library documents and the descriptive- analytical method for analyzing the contents. Accordingly, the findings of the study are as follows: the aforementioned claim is not acceptable and the existence of similar terminologies, sometimes with more variety for the later Shiites, does not mean that forging scientific terms is accompanied by heresy, and the foundations of the two denominations are different. On the other hand, adding two other terminologies, i.e. "strong" and "authentic" to the threefold classification of the Sunnite scholars – which is resulted from the expertise of the Shiite thinkers – makes the accusation of adopting [from the Sunnites] unacceptable.
خلاصه ماشینی:
عواملي موجب به وجود آمدن اين نياز گرديد؛ از جمله: از دست رفتن قراين، به ويژه اصول اربع مأه، گذشت زمان زياد از تاريخ صدور روايت و نقل به معناهاي زياد از آن - به گونهاي که از مقصود اصلي فاصله گرفته است - تقيه، تحوّل برخي راويان از عدل به فسق به سبب ورود لعن امام معصوم بر ضدّ آنها به علت خيانت در وکالت امام و يا سهم امام و يا جعل و دسّ و تلبيس احاديث و همچنين وجود غلات و زنادقه در ميان راويان و يا ناسخان احاديث، شروع دوران غيبت کبرا، و گردآوري احاديث معتبر و نامعتبر در جوامع حديثي شيعه.
ک. جزائري، 1416، ج4، ص363) نسبت بين اين دو مبنا، عموم و خصوص من وجه است؛ يعني گاهي وثوق مخبري و اعتبار سند به دست آمده است؛ اما وثوق صدوري و خبري منکشف نيست و يا حتي قطع بر عدم صدور آن از معصوم وجود دارد؛ مانند کاري که سعيد بن مغيره نسبت به روايات امام باقر7 انجام داد و احاديثي را در ميان ديگر احاديث ايشان درج نمود و امام صادق7 اصحاب را با روش عرضه آن روايات بر کتاب و سنت - نه از طريق بررسي سندي- امر به پالايش نمود.
(کرکي، 1977، ص101- 102) البته برخي از اصوليان نيز همچون صاحب معالم اصطلاحات دانش درايةالحديث را برگرفته از عامه ميدانند که در احاديث شيعه نمونهاي براي آن وجود ندارد (شهيد ثاني، 1362، ج1، ص10) و بيشتر براي توليد نوعي صناعت ايجاد شده، نه از باب نياز به آن، بدين روي غالب اين مباحث در حدّ حکم فرضي است که مابازاء خارجي ندارد.