چکیده:
عصر صادقین(علیهما السلام)، عصر اوج گیری برائت از سران سقیفه از جانب اصحاب است. تحقق برائت که قبل از این، در عصر امام سجاد(علیه السلام) به صورت یک جریان در جامعه پا گرفته بود، اکنون به واسطه اصحاب امامیه به شیوههای گوناگون نمایان میشود، به گونهای که یکی از تمایزهای اصلی شیعه امامیه در جامعه، نسبت به دیگر فرق اسلامی و شیعی، برائت نسبت به سران سقیفه است. اندیشه رفض و تسمیه رافضه و رافضی برخاسته از همین موضوع برائت است. اساس اندیشه برائت در نزد اصحاب، انکار و نامشروع دانستن امامت غیر الهی است و شواهد و قرائن به اندازهای است که به روشنی میتوان اصالت و ریشهدار بودن اندیشه برائت در تشیع امامی را با به تصویر کشاندن چنین دورانی ثابت کرد. این ادعا با ارائه گزارشهای تاریخی و روایی و البته به صورت تحلیلی و توصیفی در این مقاله به تصویر در آمده است.واژگان کلیدی: امام باقر (علیه السلام)، امام صادق (علیه السلام)، اصحاب امامیه، امامت الهی، برائت، رافضی
شهد عصر الصادقین؟عهما؟ ذروه براءه الاصحاب من زعماء السقیفه، فبعدما نشات فکره
البراءه وظهرت فی عصر الامام السجاد؟ع؟ بصیغه حرکه فی المجتمع، بدات فی عصر
الصادقین؟عهما؟ تتبلور باشکال مختلفه علی ید اصحاب الامامیه حتی تحولت الی مايز اساسی
بین الشیعه الامامیه وباقی الفرق الاسامیه والشیعیه، وعلی اساس ذلک تاسست فکره
الرفض ومن منطلق هذا الموضوع سمی الشیعه الامامیه بالرافضه. ان منشا فکره البراءه بین
الاصحاب هو انکار الامامه غیر الالهیه واعتبارها غیر شرعیه، وثمه شواهد وقراين کثیره جدا
بوسعها اثبات اصاله فکره البراءه فی التشیع الامامی من خال استعراض الاحداث المختلفه
المرتبطه بهذا الموضوع فی تلک الحقبه، وهذا ما سنبحثه فی هذه المقاله عبر سرد تاریخی
للمنهج التحلیلی التوصیفی.
وروايی وفقا
Sadiqayn era is a specifically important historical phase since during this
time the disciples tried to acquit themselves from people involved in Saghife
Sedition. Acquittance, having been started as a social movement in the society
during Imam Sajjad, manifested itself in various ways owing to disciples
of Imamie. This acquittance movement assumed such an importance that
a major distinction between Imamie Shias and other islamic and Shia sects
was this very criterion. The thoughtline of Rafz (rejection of mainstream officials)
and the epithet Rafezi (rejectionist) have their roots in this thoughtline.
The basis for acquittance among the disciples centers on initial rejection and
illegitimizing undivine Imams. Historical proofs and indicators are so many
that one can easily prove autheniticity and strengths of this movement in
Imamie Shiaism simply by depicting the events back then. The current paper
seeks to utilize historical and narrative accounts with a descriptive-analytical
approach and explore the events in this historical era.