چکیده:
رجال شناسان اهل سنت، گاهی راویانی را به عنوان شیعی معرفی میکنند که رجال شناسان شیعه آنان را نمی شناسند یا مورد توجه جدی قرار نداده اند. به عبارت دیگر، آنان از نظر رجالی در منابع شیعی مهمل و مجهول هستند. منابع اهل سنت برخی از این افراد را از داعیان تشیع دانسته اند که در حوادث تاریخی نقش مهمی داشته اند. این راویان شیعی در منابع حدیثی عامه و منابع حدیثی شیعۀ امامیه یا زیدیه، دربارۀ فضائل علی(ع) و سایر ائمه و گاه مسائل فقهی روایت دارند. این جستار پس از بررسی این افراد در منابع رجالی و حدیثی، ویژگی های شخصیتی و عقیدتی مشترک آنها را مشخص کرده است که شامل اعتقاد به تشیع عام کوفی، وابستگی به غلو و تشیع سیاسی و ارتباط با تشیع کیسانی است. احتمال دارد نداشتن کتاب مستقل حدیثی، نقل نکردن از ائمۀ امامیه و تمایلات زیدی این رجال، سبب عدم توجه منابع رجالی شیعۀ امامی به این افراد شده است.
Sunni Rijalies sometimes refer to some Shiite narrators whom Shiite Rijalies do not know or have not taken seriously. In other words, they are ambiguous or unknown in Shiite sources. Sunni sources have identified some of them as Shiite leaders who played an important role in historical events. In Sunni hadith sources and Imami or Zaydi hadith sources, these Shiite narrators narrate about the virtues of Ali (AS) and other Imams (AS) and sometimes on jurisprudential issues. Having identified these narrators in Rijal and hadith sources, this research has recognized their common personality and ideological characteristics, including belief in Kufi general Shiism, dependence on exaggeration (ghuluw) and political Shiism, and connection to Kaysanis. It is possible that the lack of an independent hadith book, the lack of quotations from the Imams, and their Zaidi tendencies have caused the Imami Rijali sources not to pay attention to them.
خلاصه ماشینی:
محمـد بـن سليمان کوفي با نقل ابوادريس ازدي چندين روايت از امام علي نقل ميکند که احتمـالا همين راوي ما، ابوادريس سـوار بـن ادريـس ، باشـد [٧٦، ج ٢، صـص ٥٣٣، ٥٤٣، ٥٤٥]؛ بنابراين ميتوان گفت ابوادريس از راويان کهن کـوفي اسـت کـه در سـدٔە اول زيسـته و درگذشته و صاحب کتابي نبوده که اسناد و رواياتش به دست شيعيان امامي يـا زيـدي و منابع آن ها در سده هاي مياني برسد.
برخـي از روايـاتي کـه ابـن ابيشيبه و ديگران به صورت مستند از وي تـا پيـامبر (ص ) و علـي (ع ) نقـل مـيکننـد، دلالت بر گرايش هاي شيعي عدي بن ثابت دارد؛ زيرا او راوي حديث غدير خم در منـابع اهل سنت است [٢٩، ج ١٢، ص ٧٨]؛ براي نمونه از وي احاديثي دربارٔە حديث منزلـت در فضيلت امام علي (ع ) و عدم دوسـتي بـا ابـوبکر نقـل کردنـد [١، ج ١٢، ص ٧٨؛ ١٢، ج ١، ص ١١١؛ ١٨، ج ٨، ص ٤٩٦؛ ٦٣، ج ٦، ص ٢٨٥].
او بسيار کم روايت است ؛ با اين همه برخي رواياتي که ابن عسـاکر و ديگر رجاليان به صورت مستند از وي تا پيامبر نقل مـيکننـد، دلالـت بـر گـرايش هـاي شيعي عبدالکريم بن يعفور دارد؛ براي نمونه از وي احاديثي دربارٔە فضـيلت امـام علـي و نحؤە تولد امام حسين ، نقل کردند [١٧، ج ٤٢، ص ١٣٢].
کتاب هاي شيعه : در منابع رجالي شيعي، عبد الکريم بـن يعفـور معرفـي و جـرح و تعديل نشده است ؛ به نظر ميرسد روايات اين راوي گمنام شـيعي بـه منـابع شـيعي راه نيافته است تا مورد شناسايي و معرفي رجال شناسان قرار گيرد.