چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال دوقطبی نوع یک بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع کار آزمایی بالینی بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران خلقی دوقطبی نوع یک بود که در کمیسیون تشخیص نوع و تعیین شدت معلولیت سازمان بهزیستی مورد تأیید قرارگرفته و دریکی از مراکز درمان و توانبخشی بیماران روانی مزمن استان آذربایجان شرقی دارای پرونده هستند، تشکیل میدادند. نمونه آماری 45 نفر بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهتصادف در دو گروه آزمایشی (گروه آزمایشی اول 15 نفر و گروه آزمایشی دوم 15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابتدا پرسشنامههای سازگاری اجتماعی (بل، 1961) و عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1996) توسط گروهها تکمیل گردید. در مرحله بعد گروههای آزمایشی در جلسات آموزش مهارتهای اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان جلسات آموزش، پرسشنامههای ذکرشده دوباره توسط گروهها تکمیل گردید. در انتها دادههای بهدستآمده از گروهها برای تحلیل آماده شد. یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که داد که روش آموزش مهارتهای اجتماعی نسبت به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان تأثیر بیشتری بر سازگاری اجتماعی و عاطفه منفی و روش آموزش راهبردهای تنظیم هیجان نسبت به آموزش مهارتهای اجتماعی تأثیر بیشتری بر عاطفه مثبت بیماران دوقطبی نوع یک داشته است (05/0=P). نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که بین اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال خلقی دوقطبی نوع یک تفاوت معناداری وجود دارد.
Aim: The aim of this study was to compare the effectiveness of social skills training and teaching cognitive emotion regulation strategies on quality of life, social adjustment and positive and negative emotions in patients with type I bipolar disorder. Methods: The research method was quasi-experimental clinical trial. The statistical population of the study included bipolar mood patients of type one who were approved by the Welfare Organization in the type diagnosis and severity of disability commission and had a file in one of the treatment and rehabilitation centers for chronic mental patients in East Azerbaijan province. The statistical sample consisted of 45 people who were selected by available sampling method and randomly assigned to two experimental groups (first experimental group 15 and second experimental group 15) and control group (15). First, the questionnaires of quality of life (WHO, 2007), social adjustment (Bell, 1961) and positive and negative emotions (Watson et al., 1996) were completed by the groups. In the next stage, the experimental groups participated in sessions of social skills training and training of cognitive emotion regulation strategies, while the group did not receive a training certificate. At the end of the training sessions, the mentioned questionnaires were completed again by the groups. Finally, the data obtained from the groups were prepared for analysis. Findings: Results: The results of analysis of covariance showed that social skills training method had a greater effect on social adjustment and negative emotion than emotion regulation strategies and emotion regulation training method had a greater effect on positive emotion than patients training. Polar had type one.
خلاصه ماشینی:
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال خلقی دوقطبی نوع یک نادر تاری برازین دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران / جلیل باباپور خیرالدین استاد گروه روانشناسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران / علی نقی اقدسی استادیار گروه مشاوره و روانشناسی، واحد تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران / دریافت : ١٤٠٠/٠٧/٢٠ پذیرش : ١٤٠٠/٠٩/١١ ایمیل نویسنده مسئول : babapourj@yahoo.
com چکیده فصلنامه علمی پژوهشی هدف : هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم خانواده درمانی کاربردی شناختی هیجان بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلابه اختلال دوقطبی نوع یک شاپا (الکترونیکی) ٢٤٣٠-٢٧١٧ http://Aftj.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش میتوان نتیجه گیری کرد که بین اثربخشی مبتلابه اختلال خلقی دوقطبی نوع یک فصلنامه آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شناختی بر سازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت خانواده درمانی کاربردی، ٢(٤ پیاپی ٨): ١٥٧- و منفی بیماران مبتلابه اختلال خلقی دوقطبی نوع یک تفاوت معناداری وجود دارد.
آیا بین اثربخشـــی آموزش مهارت های اجتماعی و آموزش راهبردهای تنظیم شـــناختی هیجان بر ســازگاری اجتماعی و عاطفه مثبت و منفی بیماران مبتلا به اختلال خلقی دوقطبی نوع یک تفاوت وجود دارد؟ روش پژوهش روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع کار آزمایی بالینی با طرح پیش آزمون ، پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود.
نتایج بررسی فرضیه دوم پژوهش نشان داد که روش آموزش راهبردهای تنظیم هیجان نسبت به آموزش مهارت های اجتماعی تأثیر بیشتری بر عاطفه مثبت بیماران دوقطبی نوع یک داشته است .