چکیده:
هدف پژوهش بررسی قدرت اقتصادی در دوران قاجار در چارچوب رویکرد قدرت اجتماعی چهارگانۀ مایکل مان است. مایکل مان چهار منبع قدرت را از یکدیگر متمایز میکند: سیاسی، ایدئولوژیک، نظامی و اقتصادی. نوع پژوهش کیفی و روش آن کتابخانهای است. این روش با استفاده از شیوۀ تحلیلی مایکل مان و سنجش منابع قدرت اجتماعی با چهار شاخص قدرت انجامگرفته است. فرض اصلی پژوهش این است که منابع قدرت در عصر قاجار نیز چهارگانه است. قدرت اقتصادی یکی از مهمترین منابع قدرت در عصر قاجار است. منابع چهارگانه قدرت و بهتبع آن عاملیت اجتماعی این منابع قدرت، یعنی دربار، روحانیون، رؤسای ایلات و عشایر و تجار در ارتباط نزدیک و مستمر با یکدیگر قرار داشتند. یافتههای پژوهش نشان داد، نمایندگان اجتماعی قدرت اقتصادی، تجار، تلاش داشتند، استقلال خود را در تعامل و تقابل با نمایندگان دیگر منابع قدرت اجتماعی مانند دربار، روحانیون و سران ایلات و عشایر حفظ کنند. اینگونه درگیریها به همپوشانی عاملان اجتماعی دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک، تجار و روحانیون، منجر شد. انقلاب مشروطه و جنبش تنباکو نتیجۀ نهایی همپوشانی و بهدنبال آن همکاری عاملیت اجتماعی این دو منبع قدرت اقتصادی و ایدئولوژیک در تقابل با قدرت سیاسی بود.
The aim of this study is to examine economic power in the Qajar era as part of Michael Mann's quadruple social power approach. Michael Mann distinguishes four sources of power: political, ideological, military and economic. The art of the research is qualitative and its method are Bibliography, Which is carried out with the analytical method of Michael Mann. According to Mann, the four sources of social power are measured using various indicators. The main assumption of the research is that there are four sources of power in the Qajar era. Economic power is one of the most important sources of power in the Qajar era. The four sources of power and consequently the social impact of these sources of power, namely the court, the clergy, the chiefs of the tribes and nomads and the merchants, were in close and constant contact with one another. The results of the research show that the social representatives of economic power, business people, tried to maintain their independence in interaction and confrontation with other representatives of social sources of power such as the court, clerics and tribal and tribal leaders. Such conflicts led to an overlap of social actors, the two sources of economic and ideological power, the merchants and the clergy. The constitutional revolution and the tobacco movement were the end result of an overlap, followed by the collaboration of social agents from two sources of economic and ideological power as opposed to political power.
خلاصه ماشینی:
تجار در اين دوران هم در راستاي کسب استقلال نسبي و هم منافع مشترک اقتصادي و سياسي با ديگر منابع قدرت اجتماعي در تقابل و هم پوشاني قرار گرفتند که به واقعه هايي همچون جنبش تنباکو و انقلاب مشروطه منجر شد.
برخي محققان به ساختار مالي دستگاه اداري و بودجه ، ساختار و گسترش درآمدهاي مالياتي، تجارت خارجي، کشاورزي، صنعت و منابع درآمد حکومت قاجار پرداخته اند (عيسوي، ١٣٨٨؛ فلور، ١٣٩٥؛ اکبري و وثوقي، ١٣٩٦؛ پهناديان ، ١٣٩٦) ساختار قدرت و سلسله مراتب آن با ماهيت سلطه و اقتدار و فرهنگ عشيره اي و نظام مديريت قبيله اي و پدرسالاري توجه ديگر نويسندگان را جلب کرده است (ربانيزاده و لطفي، ١٣٩٤؛ پهناديان ، ١٣٩٦) قشربندي، نقش نيروها، نهادها و عامليت هاي متعدد اجتماعي و روابط متقابل بين چهار نهاد اصلي يعني حکومت مرکزي، روحانيت ، تجار و ايلات و قبايل با رويکرد نهادگرايي تاريخي از ديگر مباحثي است که به آن توجه شده است (ترابي فارساني، ١٣٨٤؛ آزاد ارمکي و جنادله ، ١٣٩٣؛ فرهمندزاده ، ١٣٩٤؛ پهناديان ، ١٣٩٦).
روابط متقابل و هم پوشاني قدرت اقتصادي حکومت قاجار و طبقۀ تجار بر يکديگر و ديگر قدرت هاي اجتماعي به چه نحو است ؟ نظريۀ منابع قدرت اجتماعي مايکل مان مايکل مان ١ از سرآمدان «جامعه شناسي جديد تاريخي» و نظريه پرداز قدرت است که کم تر در ايران شناخته شده است .
آشنايي آنان با منافع طبقاتي خود باعث افزايش قدرت سياسي، اجتماعي و اقتصادي و منزلت اجتماعي آن ها در جامعۀ ايراني و منجر به اين شد که تجار به جرياني مقابل حکومت قاجار تبديل شوند و نقشي مؤثر در جنبش هاي سياسي و اقتصادي همچون نهضت تنباکو و نهضت مشروطه ايفا کنند.