چکیده:
خداوند طبق آموزههای قرآن کریم، نجات جان یک انسان را برابر با نجات جان همهٔ آدمیان میداند. در فرهنگ پزشکی و درمان معاصر، اهدای عضو و بافت (پس از مرگ مغزی) یکی از راههای نوین در درمان و نجات جان انسانهاست. عمل به چنین ارزش اخلاقی و انسانی، میتواند این آموزهٔ الهی را تحقق ببخشد. این عمل اخلاقی و ارزشی، در قلمروهای مختلف پژوهشی چون پزشکی، روانشناسی، جامعهشناسی و حقوق مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است، اما از منظر تربیتی و آموزشی، پژوهشی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر، دو هدف را دنبال کرده است. نخست علل و عوامل گوناگون بیانشده در مورد ترغیب افراد به انجام عمل اخلاقی اهدای عضو را از منظری فلسفی، دستهبندی و تبیین نموده است و سپس با اتخاذ یک دیدگاه فلسفی (دیدگاه اسلامی عمل)، مبانی، اصول و روشهای تربیتی ترغیب متربیان به شرکت در این عمل اخلاقی را استنتاج کرده است. برای هدف نخست پژوهش از روش توصیفی–تحلیلی و برای هدف دوم آن از روش پژوهشی الگوی بازسازی فرانکنا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که میتوان دلایل برشمرده شده برای ترغیب افراد به این عمل اخلاقی را در چهار حیطهٔ عقلانی، عاطفی، روانشناسانه و جامعهشناسانه دستهبندی کرد. متناسب با مبانی سهگانهٔ عمل آدمی از دیدگاه اسلامی عمل، اصول سهگانهٔ تربیتی آگاهیبخشی در باب عمل اخلاقی اهدای عضو، اصل تحولآفرینی عاطفی در باب آن و اصل دعوت/زمینهسازی ارادهورزانه متربیان در ساحت آن، به همراه روشهای تربیتی مستقیم، نیمه مستقیم و غیرمستقیم تحقق این اصول، بهمثابهٔ راهنمای درونی کردن و ترغیب متربیان به انجام آن، پیشنهاد شدهاند.
According to the teachings of the Holy Qur'an, God considers saving the life of one human being equal to saving the lives of all human beings. In contemporary medical and treatment culture, organ and tissue donation is one of the modern ways to treat humans ad save their lives. Practicing this moral and human value can help realize this divine teaching. This moral and value action has been investigated in different fields of research such as medicine, psychology, sociology, etc., nevertheless, it has not been studied from the perspective of education. In this regard, the present study pursued two objectives. First, the various reasons and factors expressed in persuading individuals to do the moral act of organ donation were categorized and explained from a philosophical viewpoint, and then by adopting a philosophical perspective (Islamic perspective of action), the educational foundations, principles and methods of persuading trainees to do this moral actin were deduced. For the first objective of the research, the descriptive-analytical method was used and for the second objective, Frankena's reconstructed model was utilized as the research methods. The results showed that the reasons for persuading individuals to do this moral action can be classified into four areas: intellectual, emotional, psychological and sociological. In accordance with the three principles of human practice from the Islamic perspective of action, the three educational principles including raising awareness about the moral action of organ donation, emotional transformation about it and making grounds for trainees to voluntarily do it, along with direct, semi-direct and indirect educational methods to realize these principles were recommended to act as guidelines for internalizing and persuading trainees to do organ donation.
خلاصه ماشینی:
متناسب با مباني سه گانۀ عمل آدمي از ديدگاه اسلامي عمل ، اصول سه گانۀ تربيتي آگاهي بخشي در باب عمل اخلاقي اهداي عضو، اصل تحول آفريني عاطفي در باب آن و اصل دعوت /زمينه سازي اراده ورزانه متربيان در ساحت آن ، به همراه روش هاي تربيتي مستقيم ، نيمه مستقيم و غيرمستقيم تحقق اين اصول ، به مثابۀ راهنماي دروني کردن و ترغيب متربيان به انجام آن ، پيشنهاد شده اند .
1. Burra P, De Bona M, Canova D, d'Aloiso MC, Germani G, Rumiati R 2.
Ozmen D, Cetinkaya AC, Sarizeybek B, Zeybek A.
اينک با توجه به آنچه که در مباني نظري ديدگاه انسان عامل و شيوه هاي آموزشي آن گفته شد، دلالت هاي تربيتي ترغيب افراد به انجام عمل اخلاقي اهداي عضو ناظر بر سه مبناي شناخت ، گرايش و اراده - اختيار است و هر يک از اين مباني با سه روش مستقيم ، نيمه مستقيم و غيرمستقيم آموزش داده ميشوند.
نتايج پژوهش هاي بسياري نشان داده است که يکي از دلايل مهم عدم رغبت افراد به عمل اهداي عضو، نداشتن يک تصوير روشن و اطلاعات کافي نسبت به اين عمل خداپسندانه است (عبداللهي و شکراييفرد، ۱۳۸۶)، (احمديان ، حق دوست ، عليزاده ، ۱۳۸۸)، (منظري، محمدي، حيدري، ۱۳۹۰)، (عابدي، محمدي، عبديزدان ، ۱۳۹۱)، (زماني و همکاران ، ۱۳۹۳) و (کياني و همکاران ، ۱۳۹۸).