چکیده:
نسبت میان مبانی ریاضی و خلّاقیت در طراحی معماری اهمیت فراوانی دارد. براساس دیدگاه معمارانی چون سالینگاروس صرفاً با رجوع به ریاضیات، میتوان طرحی را ارائه و حتی شهری را بنا کرد؛ اما کانت در کتاب نقد قوۀ حکم، بر آن است که در خلق یک شیء، که بتواند ابژۀ زیباییشناختی باشد، نیازمند یک نابغه هستیم؛ یعنی کسی که براساس ایدههای نو و نه صرفاً قوانین ازپیشموجود، مانند قواعد ریاضی به خلق شیء اقدام میکند. در غیر این صورت، سازۀ مذکور نهتنها اثر هنری نیست، بلکه ابژۀ زیباییشناختی نیز نیست. بهاینمعنا که ما نمیتوانیم حکم خود را دارایِ چنان کلیتی بدانیم که دیگران را نیز دربرگیرد. یعنی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که دیگران نیز آن لذت را دریافته باشند؛ بنابراین، این سازهها بهعنوان اموری مطبوع در نظر گرفته خواهند شد؛ نه اموری زیبا. پژوهش حاضر، در پی ارزشگذاری میان سبکهای مختلف معماری نیست و صرفاً خوانشی کانتی از دیدگاهِ سالینگاروس و امثالِ وی در حوزۀ معماری ارائه میدهد.
According to architects such as Christopher Alexander and Nikos A. Salingaros, in architecture, there is no need to be so scrupulous in designing. Just based on mathematics, one can present a design or even build a city. Although Immanuel Kant wrote nothing but a few short lines about architecture, in his The Critique of the Power of Judgment, where he analyzes the power of aesthetics, points out that we need the genius to create an aesthetic object. That is to say, we need someone who creates the object based on novel ideas, not just pre-existing principles like mathematical ones. Those who build a new structure based on mathematics and imitate the scales hidden in nature are not geniuses. Nor is the structure of a work of art or an aesthetic object. If we enjoy confronting such structures, we cannot consider our judgment so general that includes others, that is, we cannot expect others to get that pleasure. What we claim here is "I get pleasure from looking at this structure". However, if we were confronted with the Beautiful we would claim "it is beautiful", while we were expecting everyone to realize it. Therefore, those mathematics-based structures must be considered as pleasant things, not beautiful things. We are not to evaluate different architectural styles; instead, we are just to offer a Kantian interpretation of the architectural viewpoints of Salingaros and the like.
خلاصه ماشینی:
براساس دیدگاه معمارانی چون سالینگاروس صرفاً با رجوع به ریاضیات، میتوان طرحی را ارائه و حتی شهری را بنا کرد؛ اما کانت در کتاب نقد قوۀ حکم، بر آن است که در خلق یک شیء، که بتواند ابژۀ زیباییشناختی باشد، نیازمند یک نابغه هستیم؛ یعنی کسی که براساس ایدههای نو و نه صرفاً قوانین ازپیشموجود، مانند قواعد ریاضی به خلق شیء اقدام میکند.
در این مقاله، براساس اعتقاد به حضور مبانی ریاضی در اندیشۀ بسیاری معماران و بهخصوص سالینگاروس، و اصلقراردادن آن در طراحی شهرها و همچنین پذیرش اندیشۀ کانت در کتاب نقد قوۀ حکم، برمبنای روش تحلیلی، به بررسی ابعاد این پرسش پرداخته میشود که چگونه محصولاتِ معماری میتوانند اثر هنری تلقی شوند، تا مخاطب در مواجه با آنها یک داوری زیباییشناختی نیز داشته باشد.
يعني بحث در چهارچوب پاسخ به این پرسشها که: آیا با مبناقراردادن قواعد ریاضی در طراحی، میتوان حکم به هنربودن معماری داد و سازههای ساختهشده را ابژهای برای داوریهای ذوقی خود انتخاب کرد و آیا میتوان همزمان با بهرهگیری از این قواعد، ادعای خلّاقیت نیز داشت؟ قوۀ حکم زیباییشناختی؛ خیر، مطبوع، زیبا پرسش اساسی در نقد قوۀ حکم، دربارۀ احکام ذوقی این است: چگونه براساس یک احساس لذت ـیعنی امری در ذهن ماـ میتوانیم چیزی را در طبیعت، زیبا داوری کنیم و همزمان ادعایی برای توافق همگان با حکم خود داشته باشیم؟ آنچه در این پرسش اهمیت دارد، توجه به این نکته است که مسئلۀ کانت نه چگونگی تولید یک اثر زیبا، بلکه چگونگیِ داوریِ یک شیء، بهعنوان ابژۀ زیباییشناختی است.