چکیده:
بحث اقلیتهای دینی و حق تعیین سرنوشت آن در حکومت اسلامی از موضوعات مهم و چالشی برانگیز است که تحقیق ها ی متعددی در خصوص آن نگارش یافته است اما بحث حکومت بر سرنوشت اقلیتهای دینی در حقوق اسلامی چندان مورد توجه قرار نگرفته است. در این مقاله تلاش شده به بررسی اصل حکومت بر سرنوشت اقلیتهای دینی در حقوق اسلامی پرداخته شود. موضوع مهم و اساسی که در این خصوص مطرح و بررسی شده این است که اصل حکومت بر سرنوشت اقلیتهای دینی در حقوق اسلامی بر چه مبانی استوار بوده و دارای چه اصولی است؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانهای به بررسی موضوع مورد اشاره پرداخته است. نتایج مقاله بیانگر این امر است که قاعده نفی سلطه و قاعده الزام مبانی اصل حکومت بر سرنوشت اقلیتهای دینی در حقوق اسلامی است. اهمیت این دو قاعده در فقه امامیه بسیار زیاد است به گونهای که از منظر فقها، اگر این دو قاعده نباشد پایهای برای حکومت اسلامی و امت مسلمانان باقی نمیماند و در واقع، قواعد مذکور از بهترین قواعد نظم دهنده میباشد که شارع مقدس آنرا به جهت استقرار و تداوم حکومت و امت اسلامی تقریر فرموده است. همچنین نتایج مقاله بر این امر دلالت دارد که کرامت انسانی، همگرایی، عدالت، دعوت، وفای به عقود، احسان و نیکوکاری و تألیف قلوب از مهمترین اصول و مولفههای حکومت بر سرنوشت اقلیتهای دینی در حقوق اسلامی است.
The issue of religious minorities and the right to self-determination in Islamic government is one of the most important and challenging issues that has been the subject of numerous studies, but the government's issue of the self-determination of religious minorities in Islamic law has not received much attention. This article tries to examine the principle of government on the self-determination of religious minorities in Islamic law. The important and fundamental issue that has been raised and studied in this regard is that the principle of government is based on the self-determination of religious minorities in Islamic law. The present article is an analytical descriptive study of the subject using the library method. The results of the article indicate that the rule of negation of domination and the rule of obliging the principles of government on the self-determination of religious minorities in Islamic law. The importance of these two rules in Imami jurisprudence is so great that from the point of view of jurists, if these two rules do not exist, there will be no basis for the Islamic government; in fact, these rules are among the best regulatory rules established by the Holy Shari'a. The results of the article also indicate that human dignity, convergence, justice, invitation, fulfillment of contracts, charity and charity and the writing of hearts are the most important principles and components of government on the self-determination of religious minorities in Islamic law.
خلاصه ماشینی:
موضوع مهم و اساسي که در اين خصوص مطرح و بررسي شده اين است که اصل حکومت بر سرنوشت اقليت هاي ديني در حقوق اسلامي بر چه مباني استوار بوده و داراي چه اصولي است ؟ مقاله حاضر توصيفي تحليلي بوده و با استفاده از روش کتابخانه اي به بررسي موضوع مورد اشاره پرداخته است .
همچنين نتايج مقاله بر اين امر دلالت دارد که کرامت انساني، همگرايي، عدالت ، دعوت ، وفاي به عقود، احسان و نيکوکاري و تأليف قلوب از مهمترين اصول و مولفه هاي حکومت بر سرنوشت اقليت هاي ديني در حقوق اسلامي است .
»؛ (آل عمران /٦٣)لازم به يادآوري است که در دين مقدس اسلام با وجود اينکه تابعيت براساس مذهب نهاده شده بيگانه (اقليت ) مفهومي ندارد و فرد يا گروههاي مذهبي ميتواند با انعقاد پيمان و قرارداد (ذمه ) و انجام تکاليف فقهي و حقوقي به گروه امت اسلامي بپيوندد و بدينوسيله از گروههاي مختلف متعددي که داراي تابعيت متفاوت ميباشند ملت و امت واحدي تشکيل ميگرديد.
به استناد به اصولي همچون اصل همزيستي مسالمت آميز و آيه ها و روايت هايي که در باب احترام گذاشتن به فکر و عقيده ي ديگران مطرح شده است و قواعد اختصاص فقه شيعه يعني قاعده الزام و قاعده ي ابرام چنين نتيجه ميگيريم که اسلام در باب رعايت حقوق اقليت هاي ديني پيشگام بوده است .
در بحث از حقوق اقليت ها ميتوان از اصل دعوت به عنوان يکي از اصول ياد کرد، چرا که بسياري از روابط مسلمانان با غير مسلمانان به ويژه با اقليت هاي ساکن در کشور اسلامي بر پايه اين اصل استوار است .