چکیده:
جامعهشناسی زبان که به بررسی ارتباط ساختها و طبقات اجتماعی با زبان میپردازد و از پیوند زبانشناسی و جامعهشناسی به وجود آمده است، در شمار مطالعات نوین میانرشتهای قرار دارد. بهدلیل اینکه زبان، عنصری بنیادین در داستان تلقی میشود، در میان گونههای مختلف ادبی، رمان بستر مناسبی برای مطالعات جامعهشناسی زبان است و تحلیل جنبههای مختلف زبانِ رمان از این منظر، امری بایسته و ضروری است. ازاینرو، پژوهش حاضر درصدد است تا خوانشی جامعهشناسانه از زبانِ رمان سالهای ابریِ علیاشرف درویشیان ارائه دهد و رابطۀ زبان این اثر را با بافتهای مختلف اجتماع، براساس یک روش نظاممند و علمی تحلیل کند. بهعلاوه، نگارندگانِ این جستار، در بخش پایانی مقاله، به جامعهشناسی زبان نویسنده در رمان نیز نقبی زدهاند. شیوۀ انجام پژوهش بهصورت توصیفیـتحلیلی است و دادهها با استفاده از شیوۀ تحلیل محتواهای جامعهشناختی بررسی شدهاند. برایند تحقیق گویای آن است که نویسندۀ رمان سالهای ابری، در انتخاب زبان مناسب برای شخصیتها و طبقات مختلف اجتماعی موفق بوده و زبانِ رمان در موارد فراوانی، همسو با گرایشهای اجتماعی نویسنده است.
The sociology of language, which examines the relation between social and social classes and the germination of the fusion of linguistics and sociology, is a new interdisciplinary study that has opened up meaningful horizons to linguists. Because language is a fundamental element in the story, among the various literary types, the novel is a suitable platform for sociology of language studies, and the analysis of different aspects of the language of the novel from this perspective is necessary. Therefore, the present study aims to provide a sociological reading of the language of the novels of Ali Ashraf Darvishian's cloudy years, which is one of the contemporary, and relationship between the language and social contexts, based on a scientific method. In addition, writers in the final section of the article also refer to the sociology of the author's language in the novel. The method of doing research is descriptive-analytical and data are analyzed using a method of analyzing sociological content. The outcome of the research suggests that the author succeeds in choosing the right language for characters, and that the language of the novel is in cases in keeping with the writer's social orientations
خلاصه ماشینی:
هـم چنـين جايگاه طبقاتي نويسنده در جامعه و خط فکـري و گـرايش هـاي اجتمـاعي وي را از طريـق سبک زباني به کاررفته در رمان نکتۀ ديگري اسـت کـه در پـژوهش حاضـر بـه آن پرداختـه شده است .
پيشينۀ پژوهش نشان ميدهد که در زمينۀ جامعه شناسي زبان رمان هاي معاصـر، پـژوهش جامعي صورت نگرفته است و مقالات نام برده نيـز تنهـا بـه بحـث رابطـۀ زبـان و جنسـيت معطوف شده اند.
بارزترين مشخصـۀ ايـن اثـر ترسيم چهرة پلشت فقـر و توصـيف محروميـت هـا و زنـدگي طبقـۀ کـارگري و فرودسـت جامعــه اســت و طبقــۀ محــروم جامعــه بيشــتر از ســاير اقشــار اجتمــاعي در ايــن رمــان نقش آفريني کرده اند و ذهن نويسنده را به خود معطوف داشته اند؛ ازاين رو، کـار پژوهشـگري که در حوزة جامعه شناسي زبان رمان قلم ميزند، کشف و تحليل اين بستگيهـا و ارتباطـات ميان زبان رمان و اقشار فرودست در جهان واقع گراي داستان است .
در جامعۀ زباني رمان سال هـاي ابـري ازايـن دسـت اشـتباهات در ميـان گفـت وگوهـاي شخصيت هاي داستان که اغلب کم سواد يا بيسوادند و متعلق به طبقات پايين جامعه هسـتند، به ميزان فراواني ديده ميشود؛ براي نمونه واژه هايي مانند «گالن »، «چراغ گردسوز»، «مـرهم »، «انگلـيس »، «سـينما» و «اقـلا» بـه اشـتباه و بـه صـورت «گـالين » (درويشـيان ، ١٣٩٠: ٣٢١)، «چراغ گرسـوز» (همـان : ٣٠١)، «ملهـم » (همـان : ٣١)، «انگريـز»، «سـيم نمـا» (همـان : ٤١) و «اقل کم » (همان : ٧٢) به کار رفته اند.