چکیده:
تشکیل دولت عالیترین مرحلهی تکامل جامعهی پویاست و آن مهمترین و پیچیدهترین نهادی است که بر اثر رشد هماهنگ دیگر نهادها و سازمانهای اجتماعی شکل میگیرد و به عنوان نهاد برتر مسئولیت دشوار هماهنگ سازی کلیهی آنها را عهدهدار میشود.
این نهاد مهم اجتماعی در عصر عبید یعنی سدهی هشتم هجری که قرن ریا، ستم و قرن زروزور بوده، چنان بیثبات گشته که در آن هر روز یک سلطان و یک آیین و یک دستور حاکم بوده است.
بنابراین در آن روزگار آشفته از تهاجم و چپاولگری مغولان و اعمال ناروای حکام و امرایِ محلّی، عبید به عنوان یک مصلح اجتماعی آگاه و دردمند، باریک بینانه و نازک گویانه با شهامت و مهارت، تازیانهی انتقادش را در قالب طنز برپیکرنهاد حکومتی عصرکه جاهل، ستمگر، مدیحه پسند، چاپلوس پرور، باج گیر، رشوه ستان وگرفتار انحرافات اخلاقی بوده، فرود آورده است.
از این رو، در این مقاله سعی بر این است که آن چه را که از نهاد حکومتی حاکم بر روزگار وی و آسیبهای اجتماعی آن در آینهی آثار پرچم دار طنز بر ما تابانده شده، برطالبان علم و دانش و دوستداران مشتاق ایران زمین عرضه کنیم تا غبار از چهرهی حقیقی لطیفه پرداز هوشمند زدوده شود و ابتکار شیرین امّا تند و گزنده اش چراغ راه آیندگان باشد.
State formation is the highest step of a dynamic society evolution and its development. And the state is the most important and most complicated institute which is formed and built as a result of harmonious development of other social organizations and institutes and due to its fundamental role, is in charge of harmonizing their responsibilities and functions. This significant social institute, in Obeid era, namely 8th Hijira century, which was the era of oppression and encroachments, became so instable that in which each king, religion and sect its rules and orders had .in this era of oppression and invasion and Mongols encroachments of local emirs and princes, Obeid as a great social reformists, aware of his age problems and misfortunes, bravely and skillfully criticizes the backwardness of his time governors and officials who were ignorant,tyrant,sycophant,flatterer. In this paper, the writers have tried to show what has been reflected on Obeid's works of this dark age and have done their effort to present it to readers and lovers of Iran and make it clear to our readers how this great satirist lived and criticized its age with his sweet and biting critiques . Let it be the lantern of our own way today to lead us through darkness of the time.
خلاصه ماشینی:
سخن آخر اين که همچنان که در قصيده ي مشهور «موش گربه » به صورت تمثيلي آمده است متاسفانه شاهان جامعه ي وي به خصوص شاهي چون اميرمبارزالدين محمد که مي کوشيد از فرشاهي و الهي (حکومت و دين ) برخوردار باشد ولي صلاحيت آن را نداشت ، «گربه اي بد فعال و عربده جوي و ماردنب و عقاب پيشاني و پراز مکرودستان بوده » (عبيدزاکاني ،١٣٨٤: ٣٥٩) و با مردم به ســان «ملک الموت » (عبيدزاکاني ،١٣٨٤: ٣٥٩) عمل کرده اند و هر وقت فرصت يافته اند بر مردم مظلوم و ســتمديده تاخته و در اين کار خود، روز به روز هم بر حرص و ولعشان افزوده اند و به قول عبيد قبل از توبه ؛ «ســالي يــک دانه مي گــرفت از مـا حــــال حرصـــــش شـــده فراوانــا ايــــن زمـــان پنج پنج مي گــــيرد چـــون شــده تائـــب و مســـــلمانا» (عبيدزاکاني ، ١٣٨٤: ٣٦١) بنابرايــن عبيد نه تنهــا امتناع از رويت خود آنان را ســفارش کرده بلکه بدرفتاري دربانان آنها را هم مورد انتقاد قرار داده و در رساله ي صد پند آورده است : «گرد در پادشــاهان مگرديد و عطاي ايشــان را به لقاي دربانان ايشــان بخشــيد» (عبيدزاکاني ،٢٦٥٨:١٣٨٧) ٢- وزيران «وزارت از مهمترين پايگاه هاي سلطنتي و اساس همه ي پايگاه هاي پادشاهي است » 59 (ابن خلدون ، ١٣٥٢: ٤٥٢) کســي که عهده دار امور وزارت اســت ، وزير خوانده مي شود و نقش وي در اداره امور مملکت به قدري حايز اهميت است که غياث الدين بن همام معروف به خواندمير «تشــييد قواعد خلافت و کامراني و تمهيد مباني ســلطنت و اداره ي امور مهم مملکت و رعيت پروري و عدالت گســتري و کشورگشايي را بي وجود وزيري مدبر و صافي ضميــر ناممکن مي داند» (خواندمير، ٢٥٣٥: ٢٩و٣٠) و بالاتر از آن داشــتن وزير مورد توجه انبياي الهي نيز ،واقع شده ،به طوري که حضرت موسي (ع )] خطاب به خداوند متعال مي فرمايد :« واجعل لي وزيرا من اهلي هرون اخي » (طه ، ٢٩ و٣٠) اگرچه به طور معمول وزرا را مستقيما خود سلاطين و پادشاهان بر مي گزيدند اما بي شک درايت و کارداني آنان در انتخاب ايشان به امر وزارت بي تاثير نبوده است .