چکیده:
عقل یکی از منابع معرفتی در وجود آدمی و از قوای انسانی است که سبب تمایز میان خیر و شر یا حق و باطل میشود. همین امر دانشمندان و عارفان بسیاری را به تأمّل و پرداختن به این مقوله واداشته است و ابنسینا و مولانا از این جملهاند. هدف این پژوهش، بررسی ماهیّت عقل، ارتباط آن با عشق و دین، عوامل و موانع رسیدن به کمال عقل و در نهایت پی بردن به وجوه افتراق و اشتراک آن در اندیشۀ استاد فلسفه یعنی ابنسینا و استاد عشق یعنی مولاناست. حاصل این جستار که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای انجام شده، بیانگر این است که اختلاف میان ابنسینا و مولوی در مبحث عقل، بیش از اشتراکاتشان است و این بدان دلیل است که استاد فلسفه، عقل را عقل فعّال میداند و به عنوان یکی از قوای انسانی و نفسانی بدان مینگرد، ولی استاد عشق آن را نخستین آفریده حق تعالی و قلب آدمی را سرچشمۀ آن میداند.
Reason is one of the sources of knowledge in human existence and human forces that distinguishes between good and evil or right and wrong. This has led many scientists and mystics to reflect on this issue among whom are Ibn Sina and Rumi. The purpose of this study is to study the nature of reason, its relationship with love and religion, factors and obstacles to reaching the perfection of reason and finally to find its differences and similarities in the thought of the master of philosophy, Ibn Sina and the master of love, Maulana. The results of this research, which has been done in a descriptive-analytical way and based on library resources, shows that the difference between Ibn Sina and Rumi in the subject of intellect is more than their commonalities, and this is because the master of philosophy considers intellect as an active intellect and considers it as one of the human and carnal powers, but the master of love considers it as the first creation of the Almighty and the human heart as its source.
خلاصه ماشینی:
١-١- اهداف و سؤالات پژوهش هدف اصلي در اين پژوهش پيبردن به آراء و انديشه هاي ابن سينا و مولوي دربارٔە عقل و پاسخ به پرسش هاي زير است : - ديدگاه ابن سينا و مولانا دربارٔە ماهيّت و حقيقت عقل چيست ؟ - از نظر آنان چه رابطه اي ميان عقل و عشق وجود دارد؟ - اين دو انديشمند، چه چيزهايي را عوامل و موانع رسيدن عقـل بـه کمـال معرّفـي ميکنند؟ ١-٢- پيشينۀ پژوهش پژوهشگران بسياري در زمينۀ عقل در آثار عرفا و فلاسفه تحقيـق نمـوده انـد؛ از جملـه : الونديان و اله بداشتي(١٣٩٧) در پژوهش «بررسي تطبيقي ديدگاه ابن سينا و ملاصدرا دربـارٔە فرايند ادراک عقلي» پس از بررسي و مقايسۀ ديدگاه اين دو فيلسوف ، به اين نتيجه رسيدند که نفس خواه انتزاع صورت کند آن گونه که ابن سينا معتقد است يـا ايجـاد صـورت نمايـد، آن گونه که ملاصدرا باور دارد، خودش نيز متحوّل ميشـود.
وي در ديوان شمس نيز عقل را به چراغ تشبيه ميکند و ميگويد: ولي کسي که به دستش چـراغ عقـل بـوَد کجـا گـذارد نـور و کجـا رود سـوي دود (مولانا، ١٣٨١الف : غزل ٩١٤) ابن سينا معتقد است که عقل فعّال در واقع کاشف حقيقت و واجد همۀ معقولات اسـت ، ولي نسبت به عقل انساني از قواعد و صناعات پيروي ميکند و تصريح ميکند به اينکه تنها راه کشف واقعيّت به روش يقيني، برهان است و از نظر او عقل نظري حقيقي است کـه بـه واقع کشف ميشود و کاربرد دارد.
Description of Nahj al- balagheh, research by Mohammad Abolfazl, Qom: Ayatullah Mar'ashi Najafi.