چکیده:
مفهوم قانون در معنای جدید کمی بیش از دو سده است که وارد منظومة فکری ایرانیان شده است و از همان ابتدای ورود در برخورد با فقه تعارضاتی میان آن دو آشکار شد. یکی از تلاشهایی که در پی رفع و توجیه این تعارضات شکل گرفت، رسالة یک کلمه از مستشارالدوله است. متن این رساله سهل و ممتنع است، بهگونهای که تفاسیر مختلفی از مراد نویسنده در طول تاریخ ارائه شده است. این پژوهش نیز درصدد تحلیل و نقد سه خوانش اصلی از یک کلمه برآمد و سرانجام با روش تحلیل نظری و پردازش منطقی نشان داد که میتوان نظریة مستشارالدوله را نوعی توجیه قانون از دریچة شریعت دانست که مستلزم برداشت قشری از مفهوم قانون و نگاهی غیراصیل به شریعت است و در نهایت نیز در حل تعارضات شریعت و قانون ناکام است.
The concept of law, in its modern sense, entered the Iranian intellectual discourse more than two centuries ago, and from the very beginning became a rival to sharia which was the ultimate legal order of Iranian society since the dawn of Islam. Many Iranian scholars tried to resolve the conflicts between the two. One of the most prominent works on this topic is Mirza Yousef Mostashar-Al-Dawlah’s “Risalah Yek-Kalameh”. Reading this book is at once easy and difficult, so much so that there have been many interpretations of the author’s intentions. This study will attempt to critically analyze the three major interpretations of “Risalah Yek-Kalameh”. The results of the study indicate that Mirza Yousef Khan failed to solve the conflict between sharia and law, because he did not understand the exact meaning of those concepts and their limits.
خلاصه ماشینی:
مستشارالدوله در سرتاسر رساله سعي مـيکنـد نشـان دهـد اصول کد ناپلئون همان اصول اسلام است (بيگدلي، ١٣٩٤: ٤٦-٤٥) و براي نظام حقوقي ايـران نيز جمعي بين قوانين اسلام و حقوق جديد را که دو روي يک سکه اند، پيشنهاد مي کرد؛ يعنـي اصرار داشت که اگر تفاوت هاي پنج گانۀ شرع و قانون مدرن که عبارت انـد از قبـول ملـت ، نبـود اختلاف فتاوي، رعايت زبان عامه ، منحصر بودن به امور دنيوي و مشتمل بودن بر عرف مردمـان (مستشارالدوله ، ١٣٩٣: ٦)، به نوعي حل شود، اين دو کاملا يکسان خواهند بود.
همچنين بايد اشاره کرد که خود ايدة وحدت قـانون و شـرع نيـز فـارغ از انتسـاب يـا عـدم انتساب آن به مستشارالدوله ، ايدة قابل تأملي به نظر نمي رسد، زيرا اولا به جاي پاسخ به مسـئله ، صورت مسئله را پاک کرده و در پاسخ به نياز جامعۀ ايراني در يافتن راه حلي براي رفع تعارضات شرع و قانون ، فرياد برآورده است که اصلا تعارضي نيست که بخواهيم حلش کنـيم ؛ ثانيـا خـود براساس نظريۀ يکساني حقوق طبيعي و الهي بنا شده است که ناشي از خلط بين مفهوم حقـوق طبيعي جديد و حقوق طبيعي/الهي قرون وسطايي است ، که به کلـي بـا يکـديگر متفـاوت انـد و 1 به دليل تشابه عبارات ، به غلط در جامعۀ دانشگاهي ايران يکي پنداشته شده اند.