چکیده:
یکی از سیاست های مهم دولت پهلوی اول (1304-1320ش.) در خصوص ایلات و عـشایر ایـران، سیاست اسکان عشایر یا «تخته قاپو» کردن آنان بوده است، گر چه این سیاست در نهایت به خاطر مقاومت ایلات و عشایر در مقابل اسکان اجباری و نبود زیرساختهای لازم، با سقوط حکومت پهلوی اول با شکست روبرو شد؛ اما بر وجوه مختلف زندگی ایلات و عشایر تاثیرات بسیار گذاشت. مساله تحقیق حاضر این پرسش است که سیاستهای ضد عشایری پهلوی اول در قالب اسکان اجباری، چه پیامدهای فرهنگی بر زندگی ایلات و عشایر بهدنبال داشته است؟روش تحقیق در این مقاله، تاریخی (استقرائی) و شیوه گردآوری اطلاعات، اسنادی و کتابخانهای است که با این روش به توصیف و تحلیل مطالب پرداخته خواهد شد.یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که سیاستهای ضد عشایری حکومت رضاشاه از جمله سیاست اسکان، علاوه بر اینکه باعث نابودی و فراموشی بسیاری از مولفه های فرهنگی ایلات و عشایر از جمله صنایع دستی شد، بوجودآورنده نوعی فرهنگ مقاومت در بین مردمان ایل گشت که نشانههای آن، در فرهنگ فولکلور مردم عشایر بخصوص اشعار محلی قابل مشاهده و پیگیری است. همچنین تلاشهای حکومت جهت بهبود شاخصههای انسانی در زندگی عشایر، ازجمله سواد آموزی و ایجاد مدارس عشایری، گرچه صورت گرفت، ناکافی بوده و در دوره خود، در تشویق عشایر به اسکان موفق نبوده است.
One of the important policies of the first Pahlavi government (1304-1320 AD) regarding the tribes and nomads of Iran, was the policy of nomadic settlement or "boarding" them, although this policy was ultimately due to the resistance of tribes and nomads to forced settlement. And the lack of necessary infrastructure, with the fall of the first Pahlavi government failed; But it had a great impact on different aspects of tribal and nomadic life. The issue of the present study is the question of what cultural consequences have the anti-nomadic policies of the first Pahlavi in the form of forced settlement had on the lives of the tribes and nomads?The research method in this article is historical (inductive) and the method of collecting information, documents and libraries, which will be used to describe and analyze the material.The findings of this study indicate that the anti-nomadic policies of Reza Shah's government, including the policy of settlement, in addition to destroying and forgetting many cultural components of tribes and nomads, including handicrafts, created a culture of resistance among the people of the tribe. , Can be seen and followed in the folklore culture of nomadic people, especially local poems. Also, the government's efforts to improve the human characteristics of nomadic life, including literacy and the establishment of nomadic schools, although done, have been insufficient and have not been successful in encouraging nomads to settle.
خلاصه ماشینی:
پيامدهاي فرهنگي سياست اسکان ، در زندگي ايلات و عشاير عصر پهلوي اول هدايت صيد خاني دانشجوي دکتري تاريخ ايران اسلامي، واحد علوم وتحقيقات ، دانشگاه آزاد اسلامي، تهران ، ايران .
يافته هاي اين پژوهش بيانگر آن است که سياستهاي ضد عشايري حکومت رضاشاه از جمله سياست اسکان ، علاوه بر اينکه باعث نابودي و فراموشي بسياري از مولفه هاي فرهنگي ايلات و عشاير از جمله صنايع دستي شد، بوجودآورنده نوعي فرهنگ مقاومت در بين مردمان ايل گشت که نشانه هاي آن ، در فرهنگ فولکلور مردم عشاير بخصوص اشعار محلي قابل مشاهده و پيگيري است .
ايلات و عشاير به سبب شيوه زندگي سنتي، برخورداري از تسليحات ، تحرک و عدم پايبندي به زمين ، عادت به زندگي سخت همراه با قناعت و نيز دسترسي به دام به عنوان وسيله اي براي تامين معاش ، همواره به نوعي از ديگر گروههاي جامعه مستقل بوده اند (شهسواري و نجار، ١٣٩٣ : ٥٢) و از طرف ديگر، روحيه جنگجويي و ستيزه گري حاصل از شدايد محيط زندگي در کنار انضباط پذيري ايلاتي و حفظ نظام سلسله مراتب ايلي که در همه ادوار حيات عشاير وجود داشته و موجب وحدت و يکپارچگي آنها بوده است ، سبب شده در کشمکشهاي تاريخي کشور هميشه وزنه تعيين کننده اي باشند.
اکثر مطالعات ، سياستهاي رضا شاه در قبال ايلات و عشاير و پيامدهاي اقتصادي و اجتماعي آن را مورد مطالعه و بررسي قرار داده اند، اما در پژوهش حاضر کوشيده ايم ، سياست اسکان عشاير در دوره پهلوي اول را از ديدگاه پيامدهاي فرهنگي آن بر زندگي خانوار عشايري بررسي کنيم .