چکیده:
شیخ فریدالدّین عطّار نیشابوری یکی از شعرای بزرگ زبان فارسی است که به جهت اهمیّت آثار و اشعارش، تاکنون پژوهشهای بسیاری دربارۀ آثار، احوال و افکار وی صورت گرفته است. یکی از ضروریترین تحقیقات و مطالعات بنیادی در عرصۀ عطّارپژوهی شناسایی، معرّفی و بررسی انتقادی مقالاتی است که پیرامون عطّار نوشته شده است. در این مقاله، کوشش شده تا به بررسی انتقادی مقالاتی که در مورد عطّار و آثار وی از منظر تطبیقی نگارش یافتهاند، پرداخته و نقاط قوّت و ضعف این مقالات تعیین شود. در این بررسی، سی و چهار مقالۀ مرتبط با عطّارپژوهی در حوزۀ ادبیّات تطبیقی نقد و ارزیابی شدهاند و در نتیجه، مواردی همچون فقدان روشمندی در پژوهش و ساختار علمی مقالات، عدم دقّت علمی و جزئینگری، پرداختن به موضوعهای تکراری و توجّه به شباهتها و گزارش آنها و کم توجّهی به علل و چگونگی آنها، نادیده گرفتن تفاوتها، عدم تعیین دقیق تأثیر و تأثّر از یکدیگر، نادیده انگاشتن نظریّههای جدید یا آشنایی ناقص با آنها، از مهمترین کاستیهایی بوده که به آنها دست یافتهایم.
Sheikh Farid ud-Din Attar Neishabouri is well known as one of the great Persian poets. Due to the importance of his works and poems, many studies have been conducted on his works, circumstances, and thoughts. In this regard, the introduction and the critical review of those studies seem to be fundamental in the field of Attar studies. In this paper, an attempt has been made to critically investigate the studies conducted on Attar and his works from a comparative viewpoint, and then the strengths and weaknesses of these studies are determined. The research is based on thirty-four studies related to Attar studies in the field of comparative literature. Some important shortcomings are detected such as the lack of methodology in research and scientific structure of studies, the lack of scientific care and details, existence of repetitive issues, no attention to similarities, no attention to their motives, ignoring differences, no specification of the exact impacts on one another, ignoring new theories and incomplete familiarity with them.
خلاصه ماشینی:
در مقالۀ «جستاری تطبیقی در مراحل سفر عرفانی عطار نیشابوری در منطق الطیر و نسیب عریضه در علی طریق إرم »، نویسندگان در چکیده اظهار نموده اند که این بررسی بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی صورت میپذیرد و در مقدمۀ خاطرنشان کرده اند که «مطابق با نظریاتی که در مکتب آمریکایی بیان شده ، میتوان به این نکته دست یافت که در این مکتب ، به روابط میان ادبیات مختلف بر مبنای اصل تأثیر و تأثر توجهی نمیشود؛ بلکه آنچه در این مکتب ، اصالت دارد، اصل تشابه و همانندی است » (سیفی و همکاران ، ١٣٩١: ٩٨) ولی در پاراگراف بعد، صراحتا به تأثیرپذیری نسیب عریضه در قصیدۀ علی طریق ارم از منطق الطیر اشاره شده و در پرسش های تحقیق ، نویسندگان روش بررسی و تطبیق براساس مکتب آمریکایی را کنار گذاشته و سؤالاتی را مبتنی بر مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه که اصل آن بر تأثیرگذاری و تأثیرپذیری تاریخی آثار ادبی و چگونگی و دلایل آن است بدین صورت ، مطرح کزده اند: ١) میزان اثر پذیری شاعر عرب (نسیب عریضه ) از شاعر پارسی زبان (عطار) تا چه اندازه بوده ؟ ٢) وی در کدامین مراحل سفر خویش متأثر از اندیشه های عطار بوده و چگونه این اثرپذیری را به نمایش گذاشته است ؟»(همان ، ٩٨) ) و در نهایت ، نویسندگان نتوانسته اند میزان تأثیرپذیری نسیب از عطار را به درستی مشخص نمایند و تنها، در نتیجه گیری اشاره ای گذرا به الهام گرفتن نسیب عریضه از منطق الطیر عطار در سرودن قصیدۀ علی طریق إرم کرده اند و به سؤال دوم تحقیق نیز پاسخی نداده اند و بدون اشاره به جزئیات اشتراکات فکری و ذکر دلایل آن تنها یک مقایسۀ کلی بر مبنای شباهت ها را انجام داده اند.