چکیده:
مقدمه: هویت، موجودیت و به عبارتی سـرمایه معنـوی جوامع بشری مبتنی بر شئون مختلف هر جامعه، ترسیم میگردد. درهمین راستا، آموزههای شریعت اسلام که منبع غنیترین مولفههای هویتی و مطابق با فطرت انسان هاسـت؛ خانواده را در جایگاه بسـیار والایـی ترسیم نموده و تحت عنوان ایمـن تـرین پناهگـاه انسـان و شایستهترین کـانون بـرای نیل وی بـه کمال مـی دانـد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزههای فقه خانواده بر هویت دینی زوجین، از طریق ایجاد ارتباط میان متغیرهای واکنش مخاطبین، سطح ادراکات و هویت دینی صورت گرفته است. روش: روش اتخاذ شده در این پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار استنباطی که شامل آزمون همبستگی پیرسن بوده استفاده شده است. ابزار اندازهگیری در این جستار پرسشنامه محقق ساخته با روایی و پایایی مورد قبول و در سه محور واکنش مخاطبین، سطح ادراکات و بهبود رفتار بوده است که میان 143 نفر از مخاطبین حاضر (خانواده کارکنان نیروی انتظامی استان چهلرمحال و بختیاری) در کارگاههای آموزشی که به شیوه تصادفی انتخاب شده بودند توزیع گردید. یافتهها: نتایج تحقیق موصوف نشان داد ارتباط عمیقی میان واکنش مخاطبین (خانوادهها) از آموزشهای دریافت شده با ارتقاء سطح معلومات ایشان با رویکرد فقهی- حقوقی وجود دارد از سوی دیگر میان تعالی سطح ادراکات با محوریت هویت دینی فراگیران همبستگی مثبتی وجود دارد؛ به طوری که میتوان گفت آموزشهای مذکور اثر بسزایی بر هویت دینی مخاطبین ایجاد نموده است.
Introduction: The identity, existence and in other words the spiritual capital of human societies are drawn based on the different aspects of each society. In this regard, the teachings of Islamic law, which are the source of the richest components of identity and in accordance with human nature; He describes the family in a very high position and considers it as the safest shelter for human beings and the most worthy center for achieving it.Objective: The aim of this study was to determine the effectiveness of family jurisprudence teachings on the religious identity of couples, by establishing a relationship between the variables of audience reaction, level of perceptions and religious identity. Method: The method adopted in this study is descriptive-correlation and inferential statistics including Pearson correlation test were used to analyze the data. The measurement tool in this paper was a researcher-made questionnaire with accepted validity and reliability and in three areas of audience response, level of perceptions and behavior improvement, which was among 143 respondents (families of police officers in Chehelrmahal and Bakhtiari province) in training workshops. Which were randomly selected and distributed.Findings: The results of this study showed that there is a deep relationship between the reaction of the audience (families) from the education received and improving their knowledge with a jurisprudential-legal approach. On the other hand, there is a positive correlation between the level of perceptions ; So that it can be said that the mentioned trainings have had a significant effect on the religious identity of the audience.
خلاصه ماشینی:
نتـايج پـژوهش حاضـر نشـان داد ارتبـاط عميقـي ميـان واکـنش مخـاطبين (خـانوادههـا) از آمـوزشهـاي دريافـت شـده بـا ارتقـاء سـطح معلومـات ايشـان بـا رويکـرد فقهـي- حقـوقي وجـود دارد از سـوي ديگـر ميـان تعـالي سـطح ادراکـات بـا محوريـت هويـت دينـي فراگيـران هـم بسـتگي مثبتـي وجـود دارد؛ بـه طـوريکـه مي توان گفت آموزشهاي مذکور اثر به سزايي بر هويت ديني مخاطبين ايجاد کرده است .
هويـت دينـي در واقـع همـان آثار و عوارض ناشـي از حمـل ديـن بـر فـرد دينـدار اسـت بـه تعبيـر بهتـر بـا پـذيرش ديــن بــه عنــوان اصــل اعتقــادي و تعهــد و احســاس تعلــق بــه آن در زنــدگي و وجــوه مختلــف حيــات فــرد مــؤمن تغييــرات و نتــايج مهمــي حاصــل مــي شــود کــه همــان هويـت دينـي اسـت (چيـت سـاز قمـي، ١٣٨٣، صـص ٢١-٤٣) کشـور اسـلامي ايـران، در دهـه هـاي اخيـر، تحـولات فرهنگـي، اجتمـاعي و ارزشهـا و نگـرشهـاي نـويني را تجربــه کــرده اســت کــه الگوهــاي ســنتي انديشــه و عمــل و در نتيجــه مؤلفــه هويت هاي موجود را مورد سـؤال واقـع مـيکنـد.
پيــاده کــردن آمــوزههــاي فقهــي در روابــط خــانوادگي و پايبنـدي بـه آن يکـي از مهـم تـرين عوامـل در انسـجام هويـت دينـي بـه معنـاي ذکـر شــده قلمــداد مــي شــود؛ از ايــن رو منطقــي اســت کــه بــا پــذيرش آمــوزههــاي فقــه خــانواده، نگــرش و ديــدگاه افــراد نســبت بــه روابــط جمعــي در محــيط خــانواده دگرگـون شـده و بـا تغييـر رفتـار و جهـانبينـي فـرد زمينـه بـراي بـروز انحـرافهـاي ديگر تقليل يابد.
فرضيه هاي پژوهش ١) بـه نظـر مـي رسـد واکـنش زوجـين از آمـوزههـاي فقهـي بـا ارتقـاء و تعـالي سـطح ادراکـات ايشـان در زمينـه روابـط خـانوادگي، هـم بسـتگي (ارتبـاط) مثبـت داشـته است .