چکیده:
برکناری رضاشاه از قدرت، تکان سختی به ساختار سیاسی کشور وارد آورد و مرحلۀ تازهای از فعالیت پارلمان، احزاب، گروه ها، جریان های داخلی، اقشار و طبقات اجتماعی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی آغاز گردید. انتخابات مجلس شورای ملی و مشارکت مردم در انتخاب وکلای موردنظر خویش در تهران و دیگر نقاط کشور هم از این تحولات و تکانه، بی نصیب نماند و هر یک از مراجع مذکور، بدون منع قانونی در آن دخالت کردند و انتخابات برای مدتی از کنترل دولت خارج شد. شرکت مردم در انتخابات نسبتاً آزاد دورۀ چهاردهم مجلس، اولین تجربۀ ملت ایران بعد از سقوط دیکتاتوری پهلوی اول بود و استقبال زیادی از آن صورت گرفت. کرمانشاه به عنوان منطقه ای مهم و استراتژیک واقع در غرب ایران، ازجملۀ این موارد بود که احزاب، نیروها و شخصیت های مختلف با رهایی از دشواری های سیاسی دورۀ پهلوی اول، به تکاپو افتادند و در انتخابات سهیم شدند که بررسی آن، مسئلۀ مقاله حاضر است. این پژوهش با روش تحلیلی ـ توصیفی و با تکیه بر متون اسنادی و کتابخانه ای، با واکاوی روند رأی گیری، در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که علل و عوامل تأثیرگذار در جریان برگزاری انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی در حوزۀ انتخابیۀ کرمانشاه چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که برخلاف دورۀ سلطنت رضاشاه، انتخابات دورۀ چهاردهم به انحصار هیچیک از نیروهای سیاسی و اجتماعی درنیامد و نامزدهای این دوره وابسته با گروههای ذی نفوذ متعدد و متضادی بودند. در اولین انتخابات دورۀ پهلوی دوم، نظر به ایجاد خلأ قدرت و ضعف دربار و عوامل بازدارندۀ رژیم، میزان مشارکت افزایشیافته و مراکز قدرت به ویژه ایلات و عشایر و مأموران سیاسی خارجی برای نیل به اهداف خویش، در جریان انتخابات مجلس به فعالیت ها و کنشگری پرداختند، لذا این مرحله از انتخابات تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی قرار داشت، در نتیجه نمایندگان جدیدی به مجلس راه پیدا کردند.
The dismissal of Reza Shah from political power changed the country’s political structure dramatically and began in the political and social spheres a new phase of parliamentary activities, parties, movements, and social classes. These changes affected the National Consultative Assembly election and people’s participation in electing their representatives in Tehran and elsewhere in the country, so that each of these newly-formed parties and movements interfered in it without any legal prohibition, and the election went out of government’s control for some time. The participation of people in the relatively free elections of the fourteenth parliament was the first experience of the Iranian nation after the fall of the first Pahlavi’s dictatorship, and it was widely welcomed. This paper surveys different parties, groups, and personalities that, freed from the difficult political conditions of the first Pahlavi, participated in the elections in Kermanshah as an important and strategic region located in western Iran. This study is based on a descriptive-analytical method and relying on documentary and library manuscripts, with analyzing the voting process, tries to find out what the influential factors in the 14th National Consultative Assembly election in Kermanshah were. The results show that unlike Reza Shah’s era, the 14th election was not monopolized by any of the political and social forces, and the candidates were affiliated with various and opposing influential groups. In the first election of the second Pahlavi era, in order to weaken the Pahlavi court, participation increased and the centers of power especially tribes and nomads and foreign political agents conducted activities during the parliamentary elections to achieve their political goals. Therefore, this period of the election was influenced by domestic and foreign agents. So new candidates entered the parliament.
خلاصه ماشینی:
در اولين انتخابات دورة پهلوي دوم ، نظر به ايجاد خلأ قدرت و ضعف دربار و عوامل بازدارندة رژيم ، ميزان مشارکت افزايش يافته و مراکز قدرت به ويژه ايلات و عشاير و مأموران سياسي خارجي براي نيل به اهداف خويش ، در جريان انتخابات مجلس به فعاليت ها و کنشگري پرداختند، لذا اين مرحله از انتخابات تحت تأثير عوامل داخلي و خارجي قرار داشت ، در نتيجه نمايندگان جديدي به مجلس راه پيدا کردند.
که از متلاطم ترين دوره هاي تاريخ سياسي ايران به شمار ميرود، فعاليت هاي سياسي رونق گرفت ، متنفذين محلي و اشراف زمين دار که زماني مغلوب برنامۀ اسکان دولتي شده بودند، قدرت خويش را بازيـافتند، تنـش بين گروهاي سلطنت طلب و مخالف رژيم افزايش يافت ، احزاب و جريان هاي سياسي با پشتيباني مردم و اتحاديه هاي صنفي اجازة فعاليت پيدا کردند، مخالفان فرصت يافتند و براي نيل به اهداف خويش به گردونۀ رقابت ها پيوستند، عوامل خارجي و در رأس آنان روسيه و انگليس و اندکي بعد آمريکا، نيز به اعمال نفوذ پرداختند، آزادي مطبوعات محقق شده و سانسور و اختناق در جامعه کاهش پذيرفت ، کابينه ها به طور مکرر تغيير ميکردند و به طور کلي مرحله اي از يک دموکراسي نيم بند بدون آنکه کسي انتظارش را داشته باشد، در کشور آغاز گرديد و تا چندين سال به طول انجاميد.