چکیده:
تبیین ماهیت معرفت، شرایط و اجزای آن یکی از اصلیترین موضوعات در حوزۀ علوم انسانی است که به شکلی عمده در رشته «معرفتشناسی» صورت میپذیرد. هرچند شیوۀ تبیین معرفت در فضای علوم انسانی معاصر، همراه با ادعای استقلال آن از مبانی متافیزیک مطرح شده و همین امر، موجب غفلت از حقیقت معرفت در این علوم شده است، دقت بر مسئلۀ دادههای حسی- بهعنوان یکی از مسلمترین مصادیق معرفت- مشخص میکند گریزی از دخالت دادن مبانی متافیزیکی در تبیین معرفت وجود ندارد و این مبانی میتوانند برگرفته از فلسفۀ صدرایی باشند. بررسی و تأمل اصول ذکرشده در فلسفۀ صدرایی مانند اصالت وجود یا اصل علیت مشخص میکند در حوزۀ علوم انسانی، به معرفتشناسیای نیاز است که «وجود» را موضوعی برای خود قرار دهد و سطح عمیقتر معرفت را براساس آن تبیین کند. امکان تبیین معرفت بر مبنای «وجود» در فلسفۀ صدرایی از آن لحاظ امکانپذیر است که اصالت وجود دارای ظرفیت معرفتشناسی نیز است و بهخوبی میتوان از آن در تبیین معرفت استفاده و این ادعای بنیادین را مطرح کرد که «وجود» از آن لحاظ که حکایتگر و کاشف است؛ اصلی برای تبیین معرفت به شمار میآید و این اصل در تبیین مسئلۀ دادههای حسی بهخوبی مشهود است. بر این اساس، پدیدارهای حسی نوعی از وجود رابط هستند که جنبۀ حکایتگری و کاشفیت آنها از واقعیت براساس اصل علیت به معنای دقیق صدرایی اثباتشدنی است.
Definition of knowledge by its components and conditions is the fundamental issue in the human sciences. However, the method of this study is introduced by independency of the metaphysics, but it has led to the neglect of the essence of knowledge in the sciences. Nevertheless, the study of sense-data as one of the certain examples of knowledge declares that there's no escape from interfering principles of the metaphysics to the explanation of knowledge. in this article, some principles of Sadra's philosophy – like the principality of existence and causality are applied to obtain the essence of knowledge and a kind of epistemology is declared that take existence as subject matter and explains the deeper level of knowledge. it claimed the existence in the sense that is the revealer and has epiphany property, is the principle of the definition of knowledge. By the sketch, the sense-data is identified as the dependent existence that has an epiphany property by the causal relation.
خلاصه ماشینی:
هرچند شيؤە تبيين معرفت در فضاي علوم انساني معاصر، همراه با ادعاي استقلال آن از مباني متافيزيک مطرح شده و همين امر، موجب غفلت از حقيقت معرفت در اين علوم شــده است ، دقت بر مســئله داده هاي حسي- به عنوان يکي از مسلم ترين مصاديق معرفت - مشــخص ميکند گريزي از دخالــت دادن مباني متافيزيکي در تبيين معرفت وجود ندارد و اين مباني ميتوانند برگرفته از فلســفه صدرايي باشــند.
هرچند توجه به مباني متافيزيکي بحث معرفت ، يکي از مباحث رايج در فلسفه صدرايي است و پيشينه اي به قدمت مکتب حکمت متعاليه دارد؛ نگاه رايج هستيشناختي در بحث از معرفت ، نگاهي غالب است و همين امر موجب شده تا مجالي براي گفت وگو و تعامل ميان معرفت شناســي و فلسفه صدرايي شکل نگيرد؛ از اين رو مقاله حاضر با تأکيد بر جنبه هاي معرفت شناسي بحث و کمکگرفتن از اصول اين مکتب فلسفي به تبيين مسئله معرفت پرداخته است .
اين شواهد، نشان ميدهد معرفت به دست آمده از داده هاي حسي، شکلي خاص از معرفت است که در تبيين معرفت نقشــي اساسي دارد؛ با اين حال اشکالي که بر رويکرد جاري در معرفت شناسي وجود دارد، اين اســت که اين قسم از معرفت در چارچوب معرفت گزاره اي بررسي و تبيين نميشود و همين امر موجب اشــکال عديده اي براي تبيين اين قســم از معرفت شده است ؛ براي مثال ، در رد مبناگرايي و پايه بودن معرفت مبتني بر داده هاي حسي بيان ميشود که تنها محتواي مفهومي ميتواند توجيه گر ســاير گزاره ها و مفاهيم باشــد و امر غير مفهومي توانايي توجيه باورها را ندارد ),Brewer ١٤٩ .