چکیده:
زمینه و هدف: اجرای مطلوب عدالت ترمیمی میتواند نقش مؤثری در پیشگیری از تکرار جرم و افزایش امنیت اجتماعی داشته باشد. کارایی تدابیر پیشبینی شده عدالت ترمیمی نیازمند زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر شناسایی موانع اجتماعی، فرهنگی اجرای عدالت ترمیمی در استان اصفهان است. روششناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی از نوع پیمایشی میباشد. دادهها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته با طیف پنجگانه لیکرد جمعآوری شده است. اعتبار تحقیق از نوع سازه و صوری و روایی هریک از مفاهیم مورد بررسی از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نمونهگیری با روش سهمیهای متناسب با جامعه آماری ضابطان و مقامات قضایی دادسرا و دادگاه استان اصفهان و براساس فرمول کوکران، شامل 359 نفر میباشد. دادههای پژوهش با استفاده از توزیع فراوانی، درصد نسبی و میانگین توصیف و پس از آزمون نرمالیته کولموگروف- اسمیرونف از طریق آزمونهای ناپارامتریک (کراسکال والیس، همبستگی پیرسون) تحلیل شده است. یافتهها: براساس یافتههای توصیفی، میانگین نگرش ضابطان، قضات دادسرا و قضات دادگاه به میزان اجرای عدالت ترمیمی در دامنه 1-5 به ترتیب 3/28 ، 2/94 و 2/75 میباشد. از طرفی میانگین موانع اجتماعی در بین آنها در دامنه 1-4، به ترتیب 3/10، 2/38 و 2/89 و میانگین موانع فرهنگی در بین آنها دردامنه 1-4، 2/63، 2/77 و 2/249 بوده است. به عبارتی با وجود نگرش متوسط نسبت به اجرای عدالت ترمیمی، موانع اجتماعی و فرهنگی اجرای آن در بین پاسخگویان تاحدی بیشتر از حد متوسط میباشد. همچنین براساس یافتههای تحلیلی، قضات جوانتر دادسرا و ضابطان آگاه به آیین دادرسی کیفری، نگرش مثبتتری به اجرای عدالت ترمیمی دارند. نتیجهگیری: هرچه موانع اجتماعی و فرهنگی ضابطان بیشتر شود، نگرش آنان به اجرای عدالت ترمیمی منفیتر میشود. از نظر قضات دادگاه با افزایش موانع اجتماعی، اجرای عدالت ترمیمی کاهش مییابد و در نهایت کمبود آموزشهای لازم به قضات دادسرا نگرش آنان به اجرای عدالت ترمیمی را منفیتر میکند.
Background and objectives: Proper restorative justice can play an effective role in preventing recurrence of crime and increasing social security. The effectiveness of the envisaged restorative justice measures requires cultural and social infrastructure. Therefore, the purpose of this study is to identify social and cultural barriers to the implementation of restorative justice in Isfahan province. Methodology: In terms of its objectives the present study is of an applied research type and in terms of its nature it is considered as descriptive-analytical. The data were collected using a researcher-made questionnaire with a five-point Likert scale. The validity of the research was confirmed using construct and face validity the reliability of each of the studied concepts was calculated through Cronbach's alpha coefficient. The sample size was set as 359 individuals using quota sampling method appropriate to the statistical population of officers and judicial officials of the Isfahan Prosecutor's Office and Court and based on the Cochran's formula. The research data were described using frequency distribution, relative percentage and mean; and after Kolmogorov-Smirnov normality test, the data were analyzed by non-parametric tests (Kruskal-Wallis, Pearson correlation). Findings: Based on the descriptive findings, the average attitudes of officers, prosecutors and court judges towards the implementation of restorative justice in the range of 1-5 were 3.28, 2.94, and 2.75, respectively. On the other hand, the average social barriers among them in the range of 1-4 were 3.10, 2.38, and 2.89, respectively, and the average cultural barriers among them in the range of 1-4 were 2.63, 2.77, and 2.249. In other words, despite the moderate attitude towards the implementation of restorative justice, social and cultural barriers to its implementation are somewhat above average among respondents. Also, based on analytical findings, younger prosecutors and officers familiar with criminal procedure have a more positive view towards restorative justice. Results: The greater the social and cultural barriers of officers, the more negative their attitude towards the administration of restorative justice. According to court judges, with the increase of social barriers, the administration of restorative justice decreases, and finally, the lack of necessary training for judges of the judiciary make their attitude towards the restoration of restorative justice more negative.
خلاصه ماشینی:
با اين وصف ، هنوز زمينه هاي عدالت ترميمي که در برخي مواد قانون آيين دادرسي کيفري مورد توجه قرار گرفته است اجرايي نشده است و شواهد و قرائني در وجود مشکل براي اجراي آنها وجود دارد.
سنگانه و همکاران (١٣٩٧) در پژوهشي با عنوان «تحليل تکاليف پليس نسبت به عدالت ترميمي در قانون آيين دادرسي کيفري»، نتيجه گرفتند ضابطان بطور مستقيم و غيرمستقيم در تحقق عدالت ترميمي نقش دارند اما مشکلات تقنيني، زيرساختي، فرهنگي و سازماني مانع اجراي مطلوب برنامه هاي عدالت ترميمي است .
در پژوهش هاي انجام گرفته ، موانع اجرايي بررسي نشده است و از اين رو، پژوهش حاضر انواع موانع و مشکلات بخصوص در مورد همه مجريان عدالت ترميمي از جمله ضابطان ، قضات دادسرا و دادگاه ، با روش پيمايشي و در مراحل تعقيب ، تحقيق و رسيدگي را بررسي نموده است .
همبستگي بين متغيرهاي مورد بررسي با نگرش به اجراي عدالت ترميمي ضابطان قضات دادسرا قضات دادگاه (رجوع شود به تصویر صفحه) يافته پژوهشي جدول فوق بيانگر آن است که : ١- هرچه ضابطان به وجود برخي موانع اجتماعي (از جمله مجرميت متهمان ، گرايش به رويکرد امنيت مدار و ضعف تربيت و آموزش مجريان قانون ) نگرش مثبت تري پيدا ميکنند، نسبت به اجراي عدالت ترميمي منفيتر ميشوند.
٢- افزايش موانع اجتماعي (همانند گرايش به رويکرد امنيت مدار و ضعف تربيت و آموزش مجريان قانون ) در بين قضات دادگاه ، نگرش آنان به اجراي عدالت ترميمي در جامعه را منفيتر ميکند.
با وجود اين که همه مجريان نگرش مثبتي به اجراي زمينه هاي عدالت ترميمي دارند، ضابطان بيشترين موانع اجتماعي و قضات دادسرا، بيشترين موانع فرهنگي را دارند.