چکیده:
حالشدن دیون موجل از مباحث مهم فقهی و حقوقی است که میتوان مصادیق متعددی برای آن مثال زد؛ از جمله: حالشدن دیون متوفی، حالشدن دیون ضامنین و حالشدن دیون تاجر ورشکسته. این مقاله به بررسی تطبیقی اثر حکم افلاس بر دیون موجل شرکت تجاری ورشکسته از دیدگاه امامیه و حنفیه و حقوق تجارت ایران و افغانستان پرداخته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در خصوص حالشدن دیون موجل تاجر ورشکسته بین فقها و حقوقدانان اختلافنظر وجود دارد. مطابق قانون تجارت ایران و افغانستان با صدور حکم افلاس از سوی دادگاه مربوطه، دیون موجل طلبکاران شرکت تجاری ورشکسته حال میشود. اما مشهور فقهای امامیه و حنفیه با حالشدن دیون موجل طلبکاران مفلس مخالفت نموده و آن را برخلاف موازین فقهی میدانند. با بررسی و واکاوی ادله موافقین و مخالفین حالشدن دیون موجل، نگارنده بر این باور است که حالشدن دیون موجل تاجر و شرکت تجاری ورشکسته، مقتضی قاعده عدالت و مساوات بوده و با واقعیات زندگی امروزه و نحوه داد و ستدها مطابقت و سازگاری بیشتری دارد.
Turning the Long-Term Debt (Dayn Mu’ajjal) to Current Debt or Due Debt (Dayn Hal) is one of the important jurisprudential and legal issues that can be cited as several examples, including; the debt of the deceased, the debt of the guarantors and the debt of the bankrupt businessman. This article has a comparative study of the effect of the bankruptcy on the Current Debts or Due Debts of a bankrupt trading company from the perspective of the Imamis and Hanafis and the Commercial Codes of Iran and Afghanistan. The results of this study showed that there is disagreement between jurisprudents and lawyers about the Current Debts or Due Debts of a bankrupt businessman. According to the Commercial Codes of Iran and Afghanistan, with the issuance of a bankruptcy by the competent court, the debts of the bankrupt trading company will be turned into current debts. However, well-known Imami and Hanafi jurists oppose turning the debts of the bankrupt to current debts and consider it contrary to jurisprudential standards. By examining the arguments of those who agree and those who disagree, the author believes that turning the debts of a bankrupt businessman and corporation to current debts is appropriate to the rule of justice and equality and is more consistent with the realities of life today and the way of business.
خلاصه ماشینی:
(مقاله پژوهشي) اثر حکم افلاس بر ديون مؤجل شرکت تجاري ورشکسته از ديدگاه فقه اماميه و حنفيه و حقوق تجارت ايران و افغانستان سيد محمد صميمي،١ محمد صادقي 2 (تاريخ دريافت : ١٣٩٩/٧/٢٣، تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٨/٣) چکيده حال شدن ديون مؤجل از مباحث مهم فقهي و حقوقي است که ميتوان مصاديق متعددي براي آن مثال زد؛ از جمله : حال شدن ديون متوفي، حال شدن ديون ضامنين و حال شدن ديون تاجر ورشکسته .
از اين رو ميتوان پرسش اصلي تحقيق را که مقاله بر محور آن شکل گرفته است ، اين گونه طرح نمود: آيا به لحاظ فقهي ورشکستگي فقط نسبت به ديون حال است يا به ديون مؤجل هم سرايت ميکند؟ زيرا امکان دارد تا زمان فرارسيدن زمان ديون مؤجل ، شرکت تجاري از حالت افلاس خارج گردد و با فرض اينکه شامل ديون مؤجل هم شود، در اين صورت آيا حال شدن ديون مؤجل ضرري نسبت به صاحبان ديون حال خواهد بود يا نه ؟ مقاله حاضر که با روش توصيفي– تحليلي و با استفاده از منابع کتابخانه اي– اينترنتي تدوين گرديده ، به مطالعه تطبيقي اين موضوع پرداخته و در صدد پاسخ گويي به اين پرسش است .
از سويي ديگر بخشي از اين داد وستدها و معاملات انجام شده توسط اين گونه شرکتها به صورت غيرنقدي صورت ميگيرد و از طرف ديگر با ورشکسته شدن شرکت تجاري، چنانچه قرارداد ارفاقي بين تاجر و طلبکاران منعقد نگردد، از نظر فقها اموال موجود فقط بين طلبکاراني که طلبشان حال است ، تقسيم ميگردد که اين امر يک نوع نابرابري و اجحاف در حق بستانکاراني است که ديون مؤجل دارند.