چکیده:
اعیان ثابته از مهمترین اصطلاحات عرفان ابنعربی است هرچند که مفاهیم دیگری قریب به این اصلاح فکری اسلامی وجودداشتهاست لیکن ابنعربی خود مبدع این اصطلاح است. شارحان و صوفیان متأثر و به تبعیت از وی آن را بهکاربستهاند و از آن در مسائل متعدد در تبیین هستیشناسی عرفانی، بهرهبردهاند. در اندیشه ابنعربی اعیان ثابته از لوازم اسماء و صفات الهی و علم ثبوتی حق تعالی است. نقش واسطه اعیان ثابته در پدیدههای عالم کارکردی ویژه به آن میبخشد که بدون پرداختن به آن، شناخت عرفان نظری ممکن نیست، لذا از جایگاه هستیشناختی در نظام عرفانی برخودار است. این پژوهش به بررسی اعیان ثابته در نظریات ابنعربی پرداخته که درواقع اعیان ثابته را صور اسماء الهی خواندهاند. اسماء الهی صوری از نسخ علم در تعین ثانی و علم حق دارند؛ چراکه حق تعالی عالم به اسماء خود است و صور علمی اسماء در علم خق قراردارند.
A’yan Thabita is one of the most important terms in Ibn Al-Arabi's mystical thesis. Although there are some concepts near to this kind of Islamic intellectual term, but for the first time Ibn Al-Arabi invented it. Exponents and Sufis followed him and attempted to used it in different and various issues in the field of mystical ontology. Based on Ibn Al-Arabi’s thesis, A’yan Thabita is considered as one of God’s names and divine attributes and its positive and negative traits have an intermediary role in worldwide phenomenons and provide a particular trait which is definitely necessary to understand the theoretical mysticism, so it has an ontological position in the mystical system. In this study first we consider A’yan Thabita from Ibn Al-Arabi’s viewpoint that he called it as one of God’s names and other divine descriptive names based on Fusus. The result shows that God’s all names have been reflected in God’s knowledge(elm-e-elah).
خلاصه ماشینی:
ظهور احکام و آثار اعیان را دو اعتبار است، یا وجود حق آئینه است که احکام و آثار اعیان، نه خود آنها و نه وجود حقیقی «من حیث هو» در آن ظاهرشدهاست و یا اعیان آیینه است، که اسما و صفات و شنون و تجلیات حق، یا وجودی که به اقتضای آنها تعیّن یافتهاست، نه وجود من حیث هو، در آن ظاهر گشتهاست که گفتهاند: اعیان همه آیینه و حق جلوهگر است با نور حق آئینه و اعیان صور است در چشم محقق که حدید البصر است هر یک زین دو آئینه آن دگر است (جامی، 223:1337) ابنعربی آن موجودات معقول و علمی را اعیان ثابته یا امور کلیه ناممیگذارد این امور کلی، که تنها در عالم علم حق وجوداشتند، گامی دیگر بر میدارند تا از سرا پرده غیب به صفحه شهود درآیند پس موجودات هم مانند خود حضرت حق ظاهری دارند و باطنی؛ ظاهر آنها همان است که بهصورت اعیان خارجی دیدهمیشود و باطن آنها عین ثابت یا وجود معقول آنها است که همواره در معقولیت و کلیت خود باقیمیماند و محسوس و مشهود نمیشود (موحد، 146:1385).
به این ترتیب، این امور ممتنع حقایق الهی که شأنشان عدم ظهور در خارج است، میباشند (همچنانکه شأن امور ممکن، ظهور در خارج است)؛ وجود هر حقیقت ممکن، اگرچه به اعتبار وجودش در حضرت علمی از ازل تا ابد، نسیم وجود را استشمامنمیکند، اما به اعتبار مظاهر خارجی، همه در خارج وجوددارند و چیزی در علم پروردگار نیست که موجودنشدهباشد، زیرا این امور با زبان استفادهشان، خواهان وجود خارجی هستند، پس اگر بخشنده جواد وجود، اینها را ببخشند، جواد، جواد نیست و اگر بعضی را ایجادکند و بعضی را ایجادنکند، ترجیح بدون مرجح حاصل میشود، درحالیکه همۀ آنها خواهان وجود خارجیاند و افراد اعیان ثابته، بهخاطر توقفشان به زمانهایی که خداوند وقوع آنها را میداند، از عالم غیب به عالم شهادت ظاهرمیشوند، ظهور که تا پایانیافتن نشئه و دنیا قطعنمیشود و در آخرت نیز ادامهمییابد چنانکه از حدیث صحیح آمدهاست (طبرسی،1403: 478:13).