چکیده:
بررسی روند توسعه سیاسی در ایران و روسیه به عنوان دو کشوری که در دوران معاصر خود کوشیدهاند، توسعه سیاسی را در کشورهای خود محقق سازند؛ موضوع این نوشتار بوده و تلاش شده است در قالب روش توصیفی ـ تحلیلی روند توسعه سیاسی در ایران و روسیه بررسی و به این پرسش پاسخ داده شود که روند توسعه سیاسی در ایران و روسیه دارای چه شباهتها و تفاوتهایی میباشد؟ چه دستاوردهایی به دست آوردهاند و دلیل کامیابی یا ناکامی آنها چه بوده است؟ فرضیه این مقاله بر این مهم استوار است که این دو کشور در تحقق توسعه سیاسی ناکام بودهاند و علیرغم دستیابی به برخی از شاخصههای توسعه سیاسی نتوانستهاند توسعه سیاسی را در کشورهای خود محقق سازند. هدف این تحقیق نشان دادن سیر ناکامی این دولتها در تحقق توسعه سیاسی است یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بر اساس مدل توسعه سیاسی هانتیگتون که تلفیقی از نظریههای جامعه محور و دولت محور است علیرغم سابقه بیش از یکصد ساله مشارکت مردمی و حکومت قانون در ایران و نیز اقتدار ملی و توسعه انسانی در روسیه، این دو کشور نتوانستهاند به توسعه سیاسی دست پیدا کنند و حتی در مراحلی از تاریخ خود در حفظ همان دستاوردها نیز دستخوش تغییر و گاه بیاثر و صوری شدن دستاوردها بودهاند.
خلاصه ماشینی:
هدف این تحقیق نشان دادن سیر ناکامی این دولتها در تحقق توسعه سیاسی است یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بر اساس مدل توسعه سیاسی هانتیگتون که تلفیقی از نظریههای جامعه محور و دولت محور است علیرغم سابقه بیش از یکصد ساله مشارکت مردمی و حکومت قانون در ایران و نیز اقتدار ملی و توسعه انسانی در روسیه، این دو کشور نتوانسته اند به توسعه سیاسی دست پیدا کنند و حتی در مراحلی از تاریخ خود در حفظ همان دستاوردها نیز دستخوش تغییر و گاه بی اثر و صوری شدن دستاوردها بودهاند.
روند توسعه سیاسی در ایران ایرانیان جزو اولین اقوامی بودند که حکومت را بر مبنای ارزشهای اخلاقی، ساختاری و با تکیه بر نهادهای اجتماعی و سازمان ملی به وجود آوردند و در میان آنها آزادی بیان و داد و ستد اندیشه رواج فراوان داشت (برزگر، 1375، 33)؛ نمونههای بارزی از آن را میتوان در فرمانروایی کوروش کبیر و نیز تشکیل مجلس مهستان و مهان در زمان اشکانیان مشاهده کرد چنان که افلاطون می نویسد: «ایرانیان بیش از اقوام دیگر اعتدال نگه میدارند...
بنابراین میتوان گفت حضور مجلس در عرصه سیاسی کشور دارای قدمتی بیش از صد سال (یکصد و پانزده سال) در ایران است اگر چه این مجلس در طول فعالیتهای خود تحولات گوناگونی به خود دیده است؛ چنان که در دوره استبداد رضاخانی کاملاً جایگاه خود را از دست داده و در برخی از برهههای حکومت پهلوی به حاشیه رانده شده و پس از نظام جمهوری اسلامی نیز با دخالت برخی از نهادها عملاً انتخاب نمایندگان آن مهندسی شده و در ادوار مختلف میزان مشارکت مردم در انتخاب نمایندگان آن با نوسانات فراوان روبرو بوده است اما میتوان از آن به عنوان یکی از نقاط قوت توسعه سیاسی در ایران در بعد مشارکت مردمی نام برد.