چکیده:
یکی از معضلات جوامع در حال توسعه، پدیده کودکان کار میباشد. در طول تاریخ استفاده از نیروی کار کودکان همواره امری معمول و متداول بوده و پدیدههای نو ظهور نیست. اجبار کودکان به کار موجب آسیب به
سلامت فیزیکی، جسمی، روانی، اجتماعی ومعنوی آنها میشود. کودکان خیابانی به عنوان بخشی
از سرمایه انسانی هستند که سلامت جسم و روان آنها میتواند نقش مهمی در سلامت جامعه داشته
باشد. جدا از ضرورت و اهمیت پیشگیری، ارائه مجموعهای از حمایتها از جمله حمایتهای عاطفی,مالی,
روانی، اجتماعی و قانونی از این کودکان ضروری است. از طرفی شاخص کیفیت زندگی توصیفی است از وضعیت بهزیستی جسمانی,احساسی و اجتماعی فرد و توانایی تاثیر آنها بر زندگی روزمره او, کیفیت
زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسانها و سطح واقعییتها تعریف میکنند که هر چه این
اختلاف کمتر باشد، کیفیت زندگی بالاتر میرود. در این پژوهش رابطه بین حمایت اجتماعی با کیفیت زندگی
کودکان کار مورد بررسی قرار میگیرد. روش تحقیق در این پژوهش پیمایشی است. نمونه این پژوهش عبارتند
از: 288 نفر از کودکان کار شهر تهران که با استفاده از نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار
گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبار آن به روش تحلیل عاملی و پایایی آن به روش
همسانی درونی آلفای کرونباخ تایید شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، با استفاده از نرم افزاspss
آمارههای توصیفی (فراوانی و درصد معتبر) و آمارههای استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، ضریب اتا، آزمون تی مستقل، تحلیل رگرسیون لجستیک و چند متغیره) محاسبه شده است. یافته تحقیق نشان داد که
بین کیفیت زندگی با حمایت اجتماعی، عاطفی، مالی، مشورتی و ابزاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
همچنین بین متغیرهای زمینهای (سن، پایگاه اقتصادی-اجتماعی) و وضعیت دیابت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
کـوب بـا تعريـف حمايت اجتماعي تحت عنوان معرفتي که باعث ميشود فردي بـاور کنـد مـورد احتـرام و علاقه ديگران ميباشد، عنصري ارزشمند و داراي شأن ميباشه و به يـک شـبکه روابـط و تعهدات متقابل تعلق دارد، اظهار ميدارد که افزايش روز افزون تعداد مقالات چـاپ شـده در مجلات مختلف در مورد حمايت اجتماعي، اثرات مثبت حضور و پيامدهاي منفي نبـود آن ، حاکي از دست يافتن به اين مهم است که عوامل اجتماعي با توجه به نقش مهمـي کـه در زندگي انسان دارند، توجه فزايندهاي را به دست آورده اند (علي پور،١٣٨٨) سازمان بهزيستي بر اساس اهداف برنامه ششم توسعه پيش نويس سندي براي حمايت از کودکان کار و خيابان را با همکاري سازمآن هاي مردم نهاد تهيه کرده است ، اما اين که چقدر طول مي کشد تا اين موضوع به بخش اجرايي برسد، چندان روشن نيست .
يافته ها: نتايج نشان داده پس از اجراي جلسات مشاورهي گروهي راهحلمحور، خودکارآمدي در آزمودنيهاي گروه آزمايش در مقايسه با گروه گواه افزايش معناداري پيدا کرده است ، درحاليکه در ميزان متغير حمايت اجتماعي، تفاوت مشاهده شده معنادار نبود (S =٠,٠٥) نتيجه گيري: مشاورهي گروهي راه حل محور، سطح خودکارآمدي کودکان کار را در اين مطالعه افزايش داد اما تاثير معناداري در متغير حمايت اجتماعي، ايجاد نکرد؛ بنابراين بهتر است براي تقويت متغير حمايت اجتماعي در کودکان کار، بر تعداد جلسات مشاوره افزوده و يا رويکردهاي درماني ديگر مورد آزمايش قرار گيرد.