چکیده:
سهراب سپهری شاعر معاصر ایرانی و جان کیتس شاعر قرن نوزده انگلستان است. اگرچه این دو شاعر در دو دوره ی مختلف از نظر زمانی زندگی کرده اند، اما از نظر زندگی نامه ای، دید فکری و سبک شعری تشابهات بسیاری دارند. هر دو شاعر مبتلا به بیماری بوده و عمر کوتاه ی داشتند. هم چنین ازدواج نکردند. از آن جا که هر دو مبتلا به بیماری و رنج حاصل از آن بودند، این امر باعث شد تا دید تازه ای نسبت به زندگی، عشق، طبیعت و مرگ داشته باشند. این دو شاعر علاقه زیادی به سفر داشته و بازتاب این سفرها در شعرشان مشهود است. این نوشتار قصد بررسی جنبه های گوناگون شخصیتی و شعری این دو شاعر را با روی کردی تطبیقی دارد. نتایج نشان می دهد این دو شاعر نسبت به طبیعت دیدی عمیق و ژرف و با توجه به بیماری خویش دیدی خاص نسبت به پدیده ی مرگ داشتند. اگرچه هر دو شاعری رمانتیک بودند، اما رد پای مکاتبی چون رئالیسم، امپرسیونیسم و سوررئالیسم نیز در شعر آن دو مشهود است. از دیگر ویژگی های مشترک آنان می توان از ابهام شعری، آهنگین بودن کلام و تصویرپردازی در شعر نام برد.
Sohrab Sepehri is an Iranian contemporary poet, and John Keats is an English poet lived in the
19th century. Although these two poets lived in two different periods of time, there are many
similarities in their biographies, thoughts and poetic style. Both poets suffered from a disease and
had a short life and remained single. Since both of them suffered from a disease, it led to a new
view to life, love, nature, and death. Both of them loved journeys and this was reflected in their
poems. This paper used a comparative approach to investigate the various aspects of personality
and poems of these to poets. The results showed that these two poets had deep insight into the
nature, and because of their disease, had a special view regarding death. Although both of them
were romantic poets, footprints of schools such as realism, impressionism and surrealism in the
poetry of the two is evident. Other common features are poetic ambiguity, rhythmic language
and imagery in the poem.
خلاصه ماشینی:
com ١- مقدمه جان کيتس شاعر قرن نوزده انگلستان و سهراب سپهري شاعر معاصر ايراني است که مشترکات زيادي در محتوا و سبک شعري و هم چنين تجربيات زندگي نامه اي دارند.
پايان نامه اي با عنوان بررسي تطبيقي جان کيتس و سهراب سپهري از ديدگاه رمانتيسم نيز توسط مهران مصباح در دانش گاه آزاد اسلامي واحد کرج ارائه شده است .
مقاله اي نيز با عنوان اهميت و دلالت موضوعي مرگ در آثار جان کيتس توسط مريم بياد در مجله ي پژوهش هاي ادبي نوشته شده است اما، درباره ي ساير ويژگي هاي اين دو شاعر پژوهش مستقلي با روي کرد تطيقيب انجام نرگفته است .
(ويکي پديا، ٩١/١٠/٢٨) ٢-٣-ويژگي هاي شعري سپهري و کيتس : دوره ي نخستين شعر سهراب شامل چهار کتاب است .
اما اي يأس ملون !» (سپهري ، ١٣٨٢الف ، ٤١٩) به طور کلي «شعر سپهري کوششي است براي از ميان برداشتن فاصله ها، فاصله ي ميان مرگ و زندگي و فاصله ي انسان با طبيعت و در اين تلاش سهراب هميشه تنهاست .
» (همان ، ٢٩٠) فروغ فرخ زاد نيز که سپهري از نظر فکري و زباني خيلي به وي نزديک بود درباره ي مرگ چنين نظري دارد: «همه آن ها که کار هنري مي کنند علتش يا لااقل يکي از علت هايش يک جور نياز آگاهانه است براي مقابله و ايستادگي در برابر زوال و همين طور مرگ .
سهراب سپهري علاوه بر شاعري نقاشي هم مي کرد و اين امر بر شعر او نيز تأثير گذاشته است .