چکیده:
در دیدگاه ویژه امام خمینی که البته متأثر از مکتب ابنعربی و مبتنی بر آیات و روایات است، زبان عرفانی از آغاز امر خلقت و در فرآیند آن در قالب گفتگوی هویت غیبی و موجودات مطرح می شود. این گفتگو در واقع طلب و دریافت مداوم وجود است. علاوهبراین، زبان عرفانی از منظری دیگر در فرآیند صعود عرفانی قابل ملاحظه است. طی این سفر روحانی بهتدریج حجابهای اسمائی و صفاتی بیشتری از دیدگان سالک رفع میگردند و عالم در پرتو روشنتری از نور حقیقت مشاهده میشود. پس از تجربه عرفانی از مبدأ متعالی، بیانناپذیری آنچه عارف از سر میگذراند، اصل مشترکی است که هر صاحب تجربه عرفانی بدان اذعان دارد. با اینحال به منظور انتقال فهمی هر چند ناقص از محتوای تجربه سالک لب به سخن میگشاید. او متناسب با مراتب سلوکی خویش زبان ویژهای به کار میگیرد و در توصیف مراتب الوهی، اسمائی مبتنی بر ایجاب و سلب را بیان میکند.
خلاصه ماشینی:
زبان عرفاني در توصيف اسماي الهي در بيان امام خميني ديدگاه امام خميني که البته متأثر از مکتب ابن عربي و مبتني بر آيات و روايات است ، زبان عرفاني از آغاز امر خلقت و در فرآيند آن در قالب گفتگوي هويت غيبي و موجودات مطرح ميشود.
عارف با تلفيق اين دو زبان بر عدم توانايي نام ها و اوصاف در توصيف حقيقت متعال تأکيد مي کند و بر آن است تا فهمي از تجربۀ خويش را در محدودة زبان به مرتبه ادراک مفهومي انتقال دهد (فلاح رفيع ، ١٣٩٠:٤٤).
ويژگي مقاله حاضر بررسي زبان عرفاني در توصيف اسماء و تبيين شيوه هاي بياني عارف در روند سير سلوکي در بيان امام خميني است .
پس براي بررسي زبان عرفان در ديدگاه امام نخست مي بايست عالم را به عنوان اصوات ، حروف يا کلمات کتاب الهي شناخت تا از اين طريق شناختي از خداي تعالي و نام هاي الهي او حاصل شود (قمي ، ١٣٧٩: ٢٤٢).
به نظر مي رسد که بتوان بحث زبان عرفان را بر اساس اين دو قوس وجودي از دو جهت مورد بررسي قرار داد: يکي به عنوان کلام الهي در قوس نزول و ديگري به عنوان کلام تجليات به خصوص انسان در قوس صعود (امام خميني ، ١٣٩٢: ٢٥).
به همين طريق قلب و زبان در توصيف مبدأ کلام و مصدر آيات ناتوان است و درياهاي وجود و قلم هاي عالم غيب و شهود از وصف يک تجلي از تجليات او عاجزند (امام خميني ، ١٣٩٢، النص : ٢٧-٢٦).