چکیده:
هر اثر ادبی از دو فرم کلی به نام قالب (بیرونی) و فرم درونی (ذهنی) سامان یافته است. فرم ذهنی بهعنوان یکی از ارکان اساسی شعر عبارت است از محیطی که شعر در آن حرکت میکند و پیش میرود و اشیا و احساس را با خود همراه دارد و خواننده بر انسجام و پیوند عناصر آن در سرتاسر متن با همدیگر توجه دارد. فرم ذهنی نوعی چینش ساختار و شکلدهی به محتوای هر اثر ادبی اعم از روایت، ایماژ و معانی بوده که بسیار فراتر از قالب و شکل ظاهری شعر است. فرمهای ذهنی متفاوت، باعث نوآوری در غزل با -وجود اشتراک ساختار گرافیکی غزل- میشوند. نوآوری و شکستن هنجارهای عادی و متعارف در فرم شعر، از جمله شگردهایی است که شاعر برای آفرینش شعر خود، از آن بهره میگیرد و صاحب سبکی خاص در شعر میگردد. آرش آذرپیک و محمدسعید میرزایی از غزلسرایان معاصری هستند که برای حیات بخشیدن به زنجیرة کلام خود با انواع نوآوریها در فرم ذهنی غزل، به گونههای متنوع هنرنمایی کردهاند. در این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای صورت گرفته؛ انواع فرمهای ذهنی در غزل مینیمال آرش آذرپیک و غزل فرم سعید میرزایی که باعث نوآوریهای متنوع در غزل ادبیات ایران شده مورد کندوکاو قرار خواهد گرفت.
Each literary work is organized from two general forms called form (external) and internal form (mental). Mental form, as one of the basic elements of poetry, is the environment in which poetry moves and progresses and brings with it objects and feelings, and the reader pays attention to the coherence and connection of its elements throughout the text. Mental form is a kind of arrangement of structure and shaping the content of any literary work, including narrative, image and meanings, which goes far beyond the form and appearance of poetry. Despite the commonality of the graphic structure of the Ghazal, different mental forms cause innovation in it. Innovation and breaking the norms in the form of poetry are among the tricks that the poet uses to create his poetry and acquires a special style in poetry. Arash Azarpeyk and Mohammad Saeed Mirzaei are contemporary lyricists who have performed in various ways to enliven their chain of speech with various innovations in the mental form of Ghazal. In this research, which has been done by descriptive-analytical method and using library resources; Various mental forms will be explored in Arash Azarpeyk's Minimal Ghazals and Saeed Mirzaei Form Ghazals, which has caused various innovations in Iranian literary Ghazals.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش که با روش توصيفي-تحليلي و با استفاده از منابع کتاب خانه اي صورت گرفته ؛ انواع فرم هاي ذهني در غزل مينيمال آرش آذرپيک و غزل فرم سعيد ميرزايي که باعث نوآوريهاي متنوع در غزل ادبيات ايران شده مورد کندوکاو قرار خواهد گرفت .
کتاب هاي متعددي از جمله فرهنگ گونه هاي نوپديد در شعر معاصر فارسي از بهمن ساکي (١٣٩٧)، بررسي سير تحول از مشروطه تا پست مدرن اثر حسين مافي (١٣٩٨)، گونه هاي نوآوري در شعر معاصر ايران از حسن لي کاووس (١٣٨٣) و دوشيزه به عشق بازميگردد از آرش آذرپيک (١٣٩٧) تأليف شده که مطالعۀ آنها براي شناخت فرم ذهني سودمند است اما تا به حال به طور ويژه فرم ذهني در غزل مينيمال و در غزل فرم مورد بررسي و تحليل جدي قرار نگرفته و بررسي اين مورد پژوهشي نو و بديع است .
سبک روايي در غزل فرم به اين صورت که يک تصوير خاص مکشوف در ذهن شاعر نقش ميبندد؛ مانند اين غزل فرم از ميرزايي: او دوسـت بـود با کلمـات و ستارگـان بر برجي از فلز، شب خاموش پادگان ميخواست نامه اي بنويسد ترانه خواند تا ماه را به خواب کند مثل کـودکان (ميرزايي،٨١:١٣٩٣) از نيمۀ دوم دهۀ هفتاد غزل فرم اگر در مکتب فرماليسم محدود و محصور نميشد؛ ميتوانست خودآگاهانه مبدأ و بستر انواع و اقسام فرم هاي دروني در کار شاعراني باشد که در قوالب کلاسيک نيز خواستار متون پيشنهاد دهنده و تجربي بودند؛ مانند غزل با فرم هاي سورئاليستي، رئاليستي، باروکيستي، مينيماليستي، پليژانريک ، فرماليستي، پسامدرنيستي، داستاني، فيلم نامه اي، نمايش نامه اي، پليقالبيک که با حفظ بعد ثابت غزل بتواند ساختاري پليقالبيک به خود بگيرد بدون آنکه بخواهيم براي هرکدام از اين فرم هاي دروني مانيفست و دارودسته اي جداگانه سامان دهيم اما شوربختانه غزل فرم در نگاه برخي تنها در بستر فرماليستي آن محدود و محصور و در يک يا دو کتاب ، تئوري متن آن پيشنهاد، تجربه و تمام شد.