چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی شوری از منظر فقه القرآن است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد اصل شورا به عنوان شیوهاى در مدیریت جامعه اسلامى، بر پایه مبانى قرآن و سنّت استوار است و با توجه به اینکه قرآن کریم به آن به عنوان ویژگی و شیوه عملکرد مؤمنان (شوری، 38) و نیز به صورت دستورى بر پیامبر(ص) (آل عمران، 159) پرداخته است، و نیز با بررسى نمونههاى عملى در سیره پیامبر اسلام(ص) که در جنگ بدر و اُحد و خندق و همچنین در جریان عهدنامه پیامبر اکرم(ص) با مردم طائف دیده مىشود، باید غیرقابل تردید و انکار تلقى گردد. لذا، مشورت به حکم عقل، نیکو و موجب اجتماع آراء و تقویت عقول و سیاسات است، چراکه عقول متعدد از عقل واحد برتر است.
The purpose of the present study is to review counsel from the perspective of the Qur’an’s jurisprudence. The method of study is descriptive-analytic and the results showed that the principle of counsel as a method in management of Islamic society relies on foundations of the Qur’an and sonnat (tradition). Since the Noble Qur’an has dealt with this subject as a characteristic and method of believers (Surah ash-Showra: 38) and also a command to the Prophet (PBUH) (Al-e ‘Emran: 159), and with respect to the review of practical instances in the seerah of the Prophet of Islam (PBUH) in the battle of Badr, Ohod, and Khandaq and also the treaty of the Noble Prophet (PBUH) with people of Ta’ef, it is concluded that counsel is an unquestionable and inevitable issue. Therefore, consultation upon the order of wisdom, is considered good as it gathers opinions together and boosts wisdom and policy, because numerous intellects are better than one.
خلاصه ماشینی:
روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج نشان داد اصل شورا به عنوان شيوهاى در مديريت جامعه اسلامى، بر پايه مبانى قرآن و سنّت استوار است و با توجه به اینکه قرآن کریم به آن به عنوان ویژگی و شيوه عملكرد مؤمنان (شوری، 38) و نیز به صورت دستورى بر پيامبر(ص) (آل عمران، 159) پرداخته است، و نيز با بررسى نمونههاى عملى در سيره پيامبر اسلام(ص) كه در جنگ بدر و اُحد و خندق و همچنين در جريان عهدنامه پيامبر اكرم(ص) با مردم طائف ديده مىشود، باید غيرقابل ترديد و انكار تلقى گردد.
رابعاً، بر فرض که عفو و بخشش امر مستحبی باشد، دلیل بر این نمیشود که امر مشورت را هم استحبابی بدانیم، چرا که در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که مستحبات در کنار واجبات ذکر شده و سیاق نیز یکی است، ولی هیچ عالِمی، نظری درباره استحبابی بودن و یا واجب بودن تمام اوامر، نداده است.
در این صورت باید گفت که مفاد دلالی آیه متوجه خود پیامبر(ص) است، بنابراین، اگر وجوبی در مشورت کردن وجود داشته باشد، از ویژگیهای پیامبر(ص) خواهد بود.
اشکال به استدلال با توجه به مساله حظر اینگونه است که در اصول فقه آمده است که امر عقیب حظر بر وجوب دلالت ندارد و در نتیجه این آیه برای استدلال به وجوب مشورت، کافی نیست و از این طریق وجوب مشورت پیامبر(ص) با اصحاب خود اثبات نمیگردد.