چکیده:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آنها بدون رجحان یکی بر دیگری میپردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوقمیدهد. اعتقاد به «قضا و قدر» ناشی از اعتقاد به اصل علیّت عمومی در جهان است، براساس اعتقاد به این اصل، در عالم، هر پدیدهای علت و اندازهای دارد و چیزی بدون علت و بدون اندازهگیری معیّن، بهوجودنمیآید. هدف این تحقیق بررسی قضا و قدر در آیات و احادیث با دیدگاه مولوی است. در مثنوی معنوی مولانا، ارتباط عقل با قضا و قدر به شکلی زیبا و مناسب برجستهشدهاست. مولانا همانند گذشتگان خود تصوّر واحد و ملموسی از عقل و قضا و قدر ندارد، به همین خاطر در اثر معروف خود مثنوی معنوی به تشریح این موضوع میپردازد.
The present research uses a descriptive-analytical method to explain Rumi's view on determinism, free will and the positions of agreement and disagreement without preference over each other which leads to a coherent study in accordance with our religious principles between mysticism and verses. The belief in "fate and predestination" stems from the belief in the principle of general causality in the world. According to this belief, in the universe, every phenomenon has a cause and a measure, and nothing comes into being without a cause and without a definite measure. The purpose of this research is to study predestiation (Qadha and Qadar) in verses and hadiths from Rumi's point of view. In Rumi's Masnavi, the relationship between reason and fate is emphasized in a beautiful and appropriate way. Rumi, like his predecessors, does not have a single and tangible idea of reason, fate, and value, so in his famous work, Masnavi Manavi, he explains this issue.
خلاصه ماشینی:
بررسي قضا و قدر از منظر آيات و احاديث با ديدگاه مولانا در مثنوی احمد سليماني 1 سيدهاشم گلستاني 2 چکیده پژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آنها بدون رجحان یکی بر دیگری میپردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوقمیدهد.
از نگاه مولانا، كه همان تفسير آيات و روايات است، انسان اصل و غايت جهان هستی و ميوه شيرين اين درخت پس بـه مـعنى عـالم اكـبـر تويى باطناً بهر ثـمر شـد شـاخ هسـت غرض از آفرينش هستی، انسان است و همه هستی در خدمت اوست، و مولانا به انسانها اعتراض میكند: مادامی كه شما در اين مقام بالا قرارداريد و ارزش جهان هستی بهخاطر شماست، چگونه خود را با قيمتهای ناچيز معاملهمیكنيد؟ بحث ديگری كه در مورد انسان در مثنوی مولوی، بهصورت خيلی گسترده و در چندين جای آن مطرحشدهاست، بحث از جسم و روح انسان و تركيب حيرتانگيز آن دو میباشد.
6-2- تناقض قضاوقدر مولوی درباب توحید افعالی و همهدانی خداوند در پرتو آموزه کلامی بداء مولانا تصور واحد و ملموسی از عقل و به تناسب آن از قضا و قدر ندارد و کتاب مثنوی را به تشریح این موضوع اختصاصمیدهد.
A Study of Predestination (Qadha and Qadar) from the Perspective of Verses and Hadiths with Rumi's Viewpoint in Masnavi Ahmad Soleimani1, Seyed Hashem Golestani2 1 PhD Student, Philosophy and Islamic Theology, Faculty of Educational Science, Khorasgan Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran.