چکیده:
شاید عمده دلیل در افتراقات کلامی مذاهب و یا اختلافات کلامی در یک مذهب، مستندات حدیثی یا برداشتهای متفاوت از احادیث توسط پیروان هر اندیشه باشد. احادیث فراوانی بهویژه در سدههای اولیه از سایر فرق و مذاهب اسلامی به حوزه تشیع راه یافته است. پدیده انتقال حدیث در کنار محسنات و فواید فراوانی که به همراه داشته، موجب بروز پیامدهای ناخوشایندی نیز در فرقه امامیه گردیده است. این نوشتار درصدد است تا به یکی از عوارض سوء این مهم بپردازد: ایجاد اختلافات کلامی. ازاینرو، با تمرکز بر دو گزاره «سهوالنبی» و روایات «تحریف قرآن» در آثار شیخ صدوق نشان خواهیم داد که آغازگر اختلافات بعدی و اندیشههای ناسازگار با اجماع شیعی در خصوص اعتقاد به سهو پیامبر توسط شیخ صدوق و اندیشه ناسازوار تحریف قرآن توسط دیگران؛ راه یافتن اخبار اهلتسنن به دایره حدیثی شیعه و استناد عالمان شیعی بدین احادیث و عدم توجه به ریشههای حدیثی منقولات کتب اولیه است. تعدد طرق و کثرت نقل و شروع این روایات از اهلتسنن در مقایسه با منابع شیعی ازجمله قرائن بر صحت مدعای این نوشتار در اصالت سنی بودن این اخبار است.
Perhaps the main reason for the denominations‟ theological differences or the theological differences within a denomination is the different hadith documentations or different interpretations of hadith by the followers of each school of thought. Many hadiths have entered the Shia sources, especially in the early centuries, from other Islamic sects and denominations. Along with its many benefits, the transmission of hadith [from one sect to another] has also caused unpleasant consequences in the Imami sect. This article tries to deal with one of its side effects, i.e. creating theological disputes. Therefore, focusing on the narrations of "sahw al-nabi" and "distortion of the Qur'an" in the works of Sheikh Saduq, I will show that the later disputes and incompatible thoughts with the Shiite consensus regarding “sahw al-nabi” by Sheikh Saduq and the incompatible idea of Qur‟an‟s distortion by others is the result of entrance of Sunni tradition into Shia hadiths and documentation of Shia scholars to such hadiths, and not paying attention to the roots of the hadiths of the early books. The evidences that confirm the authenticity of my claim, ie. these narrations are Sunni in origin, is the various chains of narration of these hadiths, their numerous narrations, and initiation of these narrations from Sunni sources in comparison to Shiite sources.
خلاصه ماشینی:
ازاينرو، با تمرکز بر دو گزاره «سهوالنبي» و روايات «تحريف قرآن» در آثار شيخ صدوق نشان خواهيم داد که آغازگر اختلافات بعدي و انديشههاي ناسازگار با اجماع شيعي در خصوص اعتقاد به سهو پيامبر توسط شيخ صدوق و انديشه ناسازوار تحريف قرآن توسط ديگران؛ راه يافتن اخبار اهلتسنن به دایره حديثي شيعه و استناد عالمان شيعي بدين احاديث و عدم توجه به ريشههاي حديثي منقولات کتب اوليه است.
در اين نوشتار يک انديشه که شيخ صدوق بدان افتا نيز داده (سهوالنبي) و يک گزارش شيخ صدوق که مستند انديشه تحريف قرآن براي افرادي شده، مورد بازبيني و بازرسي قرار گرفته و نشان داده شده که قرائن بسياري بر منتقله بودن اين اخبار از منابع اهل حديثي سنت به منابع شيعي دلالت دارد.
شهيد اول در ذکري (شهيد اول، 1419ق، ج 4، ص 10) و شيخ بهاءالدين در جواب المسائل المدنيات (حرعاملي، 1409ق، ص 59) و آيتالله خوئي (خوئي، 1410ق، ج 1، ص 297ـ298) با باور به اجماع اماميه به نفي سهوالنبي پرداختهاند؛ سوم: همچنين عالماني از شيعه اخبار سهوالنبي را اخبار تقيهآميز دانستهاند (حرعاملي، 1409ق، ص47؛ مجلسي، 1414ق، ج 4، ص 297ـ298)؛ چهارم: گروهي هم بر عدم کارآيي خبر واحد در اعتقادات ازجمله سهوالنبي تأکيد ورزیدهاند (ابراهيميراد، 1388)؛ پنجم: صاحب مجمع البحرين نيز پس از رد سهوالنبي، به ادله عقليه استناد کرده و احاديث سهو را، با توجه به کثرت در بين فريقين و نيز با توجه به رواياتي ديگر مربوط به قبل ازحکم نسخ جواز کلام در نماز دانسته است (طريحي، 1375، ج 1، ص 491)؛ ششم: ضعف اخبار سهوالنبي و تعارض با اخبار فراوان در نفي سهوالنبي.