چکیده:
نحوه تحقق معانی فلسفی در فلسفه اشراق متاثر از نحوه تحقق معانی فلسفی در فلسفه مشاء است. در فلسفه مشاء نگاه حاکم و رایج در نحوه تحقق این معانی عبارت است از زیادت خارجی این معانی بر هویت معروض؛ ازاینرو شیخ اشراق بر این باور است که چون زیادت معانی فلسفی بر هویت معروض منجر به پیدایش تسلسل و اشکالهای دیگر عقلی میشود، لذا حکم به نفی تحقق خارجی این معانی داد و صریحا این معانی را به معانی منطقی ملحق کرد. پس از شیخ اشراق قریب به اتفاق فیلسوفان تا قبل از صدرالمتالهین متاثر از دیدگاه او بودهاند، لکن اغلب ایشان بر خلاف شیخ اشراق بر این باورند که هرچند محال است معانی فلسفی در خارج یافت شوند، ولی این معانی برخلاف معانی منطقی، منشاشان و یا اینکه علاوه بر منشا، اتصافشان نیز خارجی است.
How the philosophical concepts are realized in illumination philosophy is affected by the way they are realized in peripatetic philosophy. In peripatetic philosophy, the dominant view on the way those concepts are realized is the external superabundance of these concepts to the identity of the object of accident. Thus, Suhravardi maintains that superabundance of the philosophical concepts to the identity of the object of accident leads to origination of vicious circle and other rational drawbacks; thus, he negates the external realization of those concepts, and explicitly incorporates them into the logical concepts. After Suhravardi, nearly all of the philosophers before Mulla Sadra were influenced by his view, but most of them, unlike Suhravardi, maintained that although it is impossible for the philosophical concepts to be found in the external world, those concepts, unlike the logical ones, have their origin or the origin of their attributes in the external world.
خلاصه ماشینی:
در ادامه با بررسی ادله شیخ اشراق در مسئله محال شمردن تحقق خارجی مفاهیم فلسفی، نشان خواهیم داد که وی در تمامی این ادله صرفاً محال بودن فرض زیادت خارجی وصف فلسفی بر هویت موضوع را اثبات کرده است و در هیچیک از آنها متعرض فرض اتحاد مصداقی مفاهیم فلسفی با موضوع نشده است؛ چون این فرض با ارتکاز ذهنی او مبنی بر اصالت معنا و ماهیت سازگار نیست.
به عبارت دیگر پیشفرض دیدگاه اصالت ماهیت شیخ اشراق این است که هویات خارجی از سنخ معنا هستند و چون از سنخ معنا هستند، پس لزوماً این هویات در خارج به نحو متغایر و زاید نسبت به یکدیگر موجودند؛ لکن چون برخی معانی (معانی فلسفی و برخی معانی ماهوی) تحقق آنها منجر به محذورات عقلی مانند تسلسل محال و غیره میشود، لذا فقط برخی از معانی ماهوی در خارج موجودند (ر.
حاصل آنکه این تناقضگویی خواجه (مبنی بر اینکه ظرف اتصاف هویات به مفاهیم فلسفی و برخی مفاهیم ماهوی ذهن است، درحالیکه مصحح این اتصاف وجود خارجی هویت موضوع است) ریشه در این مطلب دارد که در فلسفه آن دوران چه در سنت مشائی و چه در سنت اشراقی، اوصاف فلسفی و ماهوی صرفاً به نحو زاید و مغایرِ با یکدیگر، ممکن است در خارج موجود شوند؛ لکن به عقیده شیخ اشراق و خواجه این نحوه وجود اوصاف فلسفی و برخی از اوصاف ماهوی سبب پیدایش اشکال تسلسل و...