چکیده:
این پژوهش بر آن است تا با واکاوی نهج البلاغه خصوصا نامه 31 ، تبیینی از اهداف، اصول و روش های تربیت ارائه دهد یکی از
ویژگیهای مهم این کار پژوهشی تلاش برای فراهم آوردن پژوهشی منظم در زمینه تربیت است و منبع قرار دادن نهج البلاغه
به عنوان یکی از غنی ترین منابع در حوزه تعلیم و تربیت است. مسئله اصلی پژوهش، استخراج و تدوین اهداف، اصول و
روشهای تربیت بر مبنای نهج البلاغه است. این پژوهش، جنبه نظری دارد و روش آن، توصیفی تحلیلی و روش جمعآوری
در نهج البلاغه شامل، یک هدف غایی و چندین هدف واسطه ای است. » اهداف تعلیم وتربیت « . اطلاعات، کتابخانهای است
هدف غایی تعلیم و تربیت در نهج البلاغه پرستش خدا با تاکید بر شناخت خداوند و اوصاف او و وحدانیت و عدالت اوست.
اهداف واسطه ای نیز از نظر ایشان شامل: شان جسمانی، شان فکری، شان اخلاقی، شان اجتماعی، شان اقتصادی و شان
سیاسی می باشد. اصول تعلیم و تربیت شامل:آخرت گرایی،عمل گرایی، امیدواری، پایداری، تعقل ورزی، تکبر گریزی و پیروی
از طبیعت. روش های تربیت هم شامل: پرورش نیروی عقلانی، منع عزلت گرایی، روش مجازات و پاداش طبیعی و روش تربیت
منفی می باشد.
خلاصه ماشینی:
در ادامه به چند مورد مشابه و موارد پرداخته شده در آنها اشاره می گردد: سلطانی رنانی(1387) در مقاله ای با عنوان، روش های تربیتی در نهج البلاغه، به بیان روش ها و راهکارهای علمی و عملی تربیت بر اساس دیدگاه های امام علی(ع) در نهج البلاغه پرداخته و در ارائه راهکارها و شیوه ها به ابعاد عاطفی و درونی انسان ها توجه بسیاری نموده است.
امام علی در این زمینه به استمرارروابط خویشاوندی و نیاز انسان به شرکت در این روابطو در جمع بودن تاکید می فرماید و میگویند":ای مردم انسان هر اندازه ثروتمند باشداز بستگان و اقوام خود بی نیاز نیست که از وی با زبان و دستدفاع کنندخویشاوندان بزرگترین گروهی هستند که از انسان پشتیبانی میکنندو پراکندگی و ناراحتی او را از بین می برندو در آن هنگام که حادثه ای پیش آیدآنها به او پرعاطفه ترین مردم اند( نهج البلاعه، خطبه۲۳) در این نوع ارتباطات انسانی،عواملی نظیر عوامل اجتماعی،مال و ثروت نژاد و رنگ و دین نباید دخالت داشته باشند،اسلام هرگز عزلت را به عنوان یک اصل تربیتی در هیچ مقطع و هیچ مرحله ای از مقاطع و مراحل زندگی انسان قبول نکرده است بلکه با قائل شدن استعداد اجتماعی برای انسان بر این امر تاکید می ورزد که ضروری است در تمام سنین عمر در حفظ و پرورش استعداد مذکور کوشید ، ضمن آن که اسلام خصوصا حضور در متن جامعه اسلامی را طریقی اساسی به منظور تربیت استعداد اجتماعی انسان می داند و جامعه را جایگاه مهم و مقتدری در مسیر حل مشکلات تک تک افراد قلمداد می کند .