چکیده:
«سنتگرایی» ازجمله مکاتبی است که خود را رقیب و بدیل مدرنیته میداند. این مکتب ضمن تخطئه مدرنیته، در ظاهر آن را اندیشهای در جهت انحطاط و انحراف بشریت میداند. مبانی نظری سنتگرایان شامل «وحدت متعالی ادیان»، «خرد جاویدان / حکمت خالده» و «مطلق نسبی» است. مسئله این پژوهش بررسی سیره عملی و واکاوی آن در مبانی نظری سنتگرایان با تاکید بر شوآن است که با ابزار مصاحبه و گفتوگو با همسر شوآن (برای اولین بار) و برخی محققان معروف عرصه سنتگرایی در اروپا و آمریکا، با شیوه انتقادی و روش تحلیلی ـ توصیفی، در پی واکاوی ماهیت واقعی فرقه سنتگرا و زمینههای فرهنگی و اجتماعی و مصادیق آن است. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که در بررسی سیره عملی شوآن که یکی از رهبران اصلی سنتگرایان است، باید گفت: اگرچه او در کتب خود به صراحت به نقد غرب و مدرنیته پرداخته، اما در عمل و سیره عملی خود در تعامل با مدرنیته بوده است. وی اگرچه به این تعامل اعتراف نکرده ، اما با ایجاد ظرفیتهای جدیدی در مبانی نظری سنتگرایی، مانند رجوع به عرفان سرخپوستی، نظریهمند کردن صوفیگری، تحکیم مشی پلورالیسمی و «مطلق نسبی»، نژادپرستی، تحریف اسلام و تقلیل آن به یک فرقه در تراز فرقه بودا، توانسته است بسترهای بسیاری برای تعامل با مدرنیته بهوجود بیاورد. همچنین روابط ناسالم اخلاقی در این گروه و بهویژه از طرف شوآن، واقعیتی بوده که آشکارا و پنهان وجود داشته است.
Traditionalism" is a school of thought that considers itself as a rival and alternative to modernity. Proscribing modernity, this school considers it as a degeneration and deviation of humanity. The theoretical bases of the traditionalists include "the supreme unity of religions", "eternal wisdom/immortal wisdom" and "relative absolutism". This research seeks to investigate practical life and analyze it in the theoretical foundations of traditionalists with an emphasis on Schwan. Using a critical and descriptive-analytical method and through interviews and conversations with Schwan's wife (for the first time) and some famous researchers in the field of traditionalism in Europe and America, this paper seeks to analyze the real nature of the traditional sect and its cultural and social contexts and examples. The findings of this research indicate that in examining the practical life of Schwan, one of the main leaders of the traditionalists, it should be argued that he explicitly criticized the West and modernity in his books, but interacted with modernity in practice. Although he did not admit this interaction, by creating new capacities in the theoretical foundations of traditionalism, such as referring to Indian mysticism, theorizing Sufism, strengthening pluralism and "relative absolutism", racism, distorting Islam and reducing it to a sect like Buddhism he has been able to create good grounds for interacting with modernity. Also, immoral relationships in this group especially caused by Schwan, is a fact that has existed openly and secretly.
خلاصه ماشینی:
مسئله اين پژوهش بررسي سيره عملي و واکاوي آن در مباني نظري سنتگرايان با تأکيد بر شوآن است که با ابزار مصاحبه و گفتوگو با همسر شوآن (براي اولين بار) و برخي محققان معروف عرصه سنتگرايي در اروپا و آمريکا، با شيوه انتقادي و روش تحليلي ـ توصيفي، در پي واکاوي ماهيت واقعي فرقه سنتگرا و زمينههاي فرهنگي و اجتماعي و مصاديق آن است.
وي اگرچه به اين تعامل اعتراف نکرده ، اما با ايجاد ظرفيتهاي جديدي در مباني نظري سنتگرايي، مانند رجوع به عرفان سرخپوستي، نظریهمند کردن صوفيگري، تحکيم مشي پلوراليسمي و «مطلق نسبي»، نژادپرستي، تحريف اسلام و تقليل آن به يک فرقه در تراز فرقه بودا، توانسته است بسترهاي بسياري براي تعامل با مدرنيته بهوجود بياورد.
اما سؤالهايي در اين زمينه ذهن را به خود مشغول ميکند که ناشي از تعارضي است که بين نظر و عمل سنتگرايان ديده شده است: آيا همانگونه که سنتگرايان ميگويند، سنتگرايي فرقهای منزوي و دور از سياست و مشغول به معنويت است؟ و آيا بهواقع شوآن هماني است که کتابها از او مينويسند؟ و آيا واقعاً در عمل، بين سنتگرايي و مدرنيته تقابل است؟ اين سؤالات و سؤالاتي از اين دست موجب شد اين مقاله با بررسي مباني نظري و ظرفيتهاي مخفي اين مباني، زمينهها و پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي و همچنين سيره عملي ايشان، بازخواني مجددي از اين مکتب با تأکيد بر فریتیوف شوآن و سیدحسین نصر انجام دهد.