خلاصه ماشینی:
حجاب به عنوان حكم الهي و هنجاري اجتماعي در صورتي كه قواعد شرعي در آن رعايت نشود جامعه در آن حوزه با ابهام مواجه ميگردد كه اين امر در طي سالهاي دهه سوم انقلاب اسلامي به صورت روز افزوني تشديد گرديد و برخي از افراد در جامعه بنا به هر استدلالي در رفتار پوششي خود به اين مهم عطف توجه نشان نميدهند.
ديدگاه دوم: ديدگاهي ديگر ضمن اينكه اعتقاد دارد حجاب امري ديني و دستور دين مبين اسلام است ولي كاربرد زور و اجبار را به صورت سخت و خشن در راستاي مقابله با بدحجابي نميپذيرد و اعتقاد دارد كه بايستي مقتضيات زمان و مكان را در مديريت پوشش در جامعه لحاظ نموده و با طرح مسائلي نظير سودمداري علماي ديني و محوريت مساجد و آموزههاي ديني و از طريق صدا و سيما و ساير مراكز ميتوان حجاب را توسعه داد و با مصاديق بيحجابي مقابله كرد.
بر اساس اين ديدگاه، اگرچه پوشش و حجاب حكم متعالي ديني و دستور خالق هستي است و بايستي در جامعه اسلامي بروز و تجلي داشته باشد و ساماندهي رفتار افراد بايستي در چارچوب الگوي ديني صورت گيرد ولي در عينحال چند نكته در اين ديدگاه به عنوان پيش فرض اساسي مدنظر قرار دارد: اولاً: احكام الهي جنبههاي فردي و اجتماعي دارند.
در جامعه اسلامي بر اساس احكام و قوانين نميتوان كسي را كه نماز نميخواند مجازات كرد ولي حجاب از آن دسته از احكام است كه انجام و ترك آن آثار و تبعات اجتماعي به دنبال دارد و لذا ضمن آنكه به رابطه بين خدا و انسان مربوط ميشود به رابطه فرد در جامعه و صحنه اجتماع و با ديگر افراد جامعه نيز مربوط ميشود.