چکیده:
هدف این پژوهش، تعیین نقش میانجیگری ناگویی هیجانی در ارتباط بین تصور از خدا و رضایت زناشویی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. بدینمنظور، 395 فرد متاهل ساکن شهر تهران (198 زن، 197 مرد) در سال 98ـ97، به روش نمونهگیری در دسترس، بهعنوان نمونة آماری انتخاب شدند و به مقیاسهای تصور از خدای مظاهری و همکاران (1384)، ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994) و رضایت زناشویی اولسون و همکاران (1989) پاسخ دادند. نتایج نهایی حاصل از مدلیابی معادلات ساختاری حاکی از این بود که ناگویی هیجانی در ارتباط بین تصور از خدا و رضایت زناشویی نقش میانجیگری ایفا میکند. علاوه بر این، ارتباط مثبت و معنادار تصور از خدا با رضایت زناشویی، ارتباط منفی و معنادار تصور از خدا با ناگویی هیجانی و در نهایت، ارتباط منفی و معنادار ناگویی هیجانی با رضایت زناشویی به دست آمد. بهطورکلی، یافتههای پژوهش نشان داد که تصور مثبت از خدا از طریق کاهش نشانههای ناگویی هیجانی موجب افزایش رضایت زناشویی میشود. بهعبارت دیگر، کاهش نشانههای ناگویی هیجانی میتواند چگونگی ارتباط بین تصور از خدا و رضایت زناشویی را بهتر تبیین کند.
The aim of this study was to determine the mediating role of alexithymia in the relationship between the perception of God and marital satisfaction in married people. For this purpose, 395 married people living in Tehran (198 females, 197 males) in 1397-98 were selected as the statistical sample through availability sampling method and responded to Mazaheri et al.’s Perception of God Scale (2005), Bagbi et al.’s Alexithymia Scale (1994), and Olson et al.’s Marital Satisfaction Scale (1989). The final results of structural equation modeling showed that alexithymia plays a mediating role in the relationship between perception of God and marital satisfaction in married people. In addition, there was a positive and significant relationship between perception of God and marital satisfaction, a negative and significant relationship between perception of God and alexithymia, and a negative and significant relationship between alexithymia and marital satisfaction. In general, the findings of the study indicate that a positive perception of God increases the marital satisfaction of married people by reducing the symptoms of alexithymia. In other words, reduction in the symptoms of alexithymia can better explain the relationship between perception God and marital satisfaction.
خلاصه ماشینی:
نتايج نهايي حاصل از مدليابي معادلات ساختاري حاکي از اين بود که ناگويي هيجاني در ارتباط بين تصور از خدا و رضايت زناشويي نقش ميانجيگري ايفا ميکند.
عليرغم يافتههاي مطالعات پژوهشي گوناگون، مبني بر همبستگي بين قدرت ابراز، توصيف و تنظيم هيجانات و رضايت زناشويي، بالاخص در افراد با درجات متفاوت ناگويي هيجاني (بشارت، 2009) و نيز تأثير برقراري رابطه مطلوب و ايمن با خدا بر افزايش کيفيت و ميزان رضايت از زندگي زناشويي (رابرتز (Roberts)، 2017)، آنچه پژوهشگر پس از بررسي پژوهشهاي مختلف در اين دو زمينه به آن دست يافته، نمايانگر اين مسئله مهم است که پژوهشگران خانواده، تاکنون به بررسي چرايي و چگونگي عدم موفقيتِ بسياري از زوجين ايراني در بهرهمندي از فوايد ارتباط مطلوب و مناسب با خدا نپرداختهاند.
بهعبارت ديگر، يکي از مهمترين سؤالاتي که مطرح ميشود اين است که آيا بين تصور از خدا و رضايت زناشويي افراد متأهل ارتباط معناداري وجود دارد، يا اينکه متغيرهاي ديگري همچون ناگويي هيجاني، ميتواند در اين رابطه نقش واسطهاي ايفا کند؟ شکل 1: مدل نظری پژوهش حاضر (رجوع شود به تصویر صفحه) روش پژوهش روش اين پژوهش، همبستگي و جامعة آماري آن، تمام افراد متأهل ساکن شهر تهران در سال 1398-1397 بود.
بدين صورت که تصور مثبت از خدا از طريق کاهش نشانههاي ناگويي هيجاني موجب تجربه بيشتر رضايت زناشويي در افراد متأهل ميشود.
البته در زمينه ارتباط مثبت و معنادار بين تصور از خدا و رضايت زناشويي بايد به ميزان تقيد افراد متأهل به انجام اعمال مذهبي نيز توجه کرد.