چکیده:
نخستین چالش فراروی مفسر موضوعی در فرایند مراجعه قرآن، شناسایی و استخراج دادههای قرآنی مربوط به مسئله است. این مقاله کوشیده است با تعیین مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی قرآن و ساخت الگوی کشف و استخراج دادههای تمدنی قرآن، اولین چالش فراروی به سخن درآوردن قرآن دربارۀ نظریۀ تمدن را حل کند. نتیجۀ کاربردی تعیین مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی در قرآن، کشف و استخراج بیشینه و بهینۀ دادههای تمدنی در کتاب الهی است. مقاله بر دادههای اصل تمدن متمرکز است و به ویژگیهای آن نمیپردازد. پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی، مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی قرآن را تعیین و الگوی استخراج آنها را ارائه کرده است. به طور معمول، قرآنپژوهان دادههای تمدنی قرآن را به روش استقرایی گردآوری و تدوین میکنند و روش قیاسی را به کار نمیگیرند. مقاله با استفادۀ توأمان از دو روش استقرایی و قیاسی، مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی را به لحاظ ظرف، موضوع و محمول، تعیین و الگوسازی میکند. مؤلفههای شناسا از این قرارند: به لحاظ ظرف «دنیایی بودن»، به لحاظ موضوع «انسانی بودن»، «اجتماعی بودن» و «بزرگ بودن» و به لحاظ محمول «ساختۀ اختیاری».
التحدی الاول الذی یواجهه المفسر الموضوعی فی عملیه الرجوع الی القران هو تحدید واستخراج البیانات القرانیه المتعلقه بالمشکله. تحاول هذه المقاله من خلال تحدید مکونات التعرف علی البیانات الحضاریه للقران وبناء نموذج لکشف واستخراج المعطیات الحضاریه للقران، حل اول تحدی یواجه مفسری القران حول نظریه الحضاره. والنتیجه العملیه لتحدید مکونات التعرف علی البیانات الحضاریه فی القران هی اکتشاف واستخراج البیانات الحضاریه الامثل فی الکتاب الالهی. ترکز المقاله علی معطیات اصل الحضاره ولا تتطرق الی خصايصها. حدد البحث بمنهج وصفی تحلیلی مکونات التعرف علی المعطیات الحضاریه للقران وعرض نموذج استخراجها. فی العاده یقوم باحثو القران بجمع وتدوین البیانات الحضاریه للقران بالمنهج الاستقرايی ولا یستخدمون منهج القیاس. تحاول المقاله باستخدام کل من المنهج الاستقرايی والقیاسی تحدید ونمذجه مکونات التعرف علی البیانات الحضاریه من حیث الموضوع والمحمول. المکونات المعروفه هی: «الانسانیه»، «الاجتماعیه» و«الکبر» من حیث الموضوع، و«الاختیاری» من حیث المحمول.
The first challenge which the thematic exegete of the Qur'an (Arabic: المفسر الموضوعی; al- mufassir al-mawdu'i) in the process the referring to the holy Quran confronts is to identify (recognize) and extract the Quranic data (details) related to the problem. This note has attempted to solve the first challenge opposition to elicit “a Theory of Civilization” from the holy Quran with determining the introducer components of the Quran civilizational data (details) and creating the detection model and extracting the Quran civilizational data. The functional outcome is to determine the introducer components of the civilizational data in the holy Quran identify and extract the maximum and optimal civilizational data in the divine Book. The paper focuses on the data of the civilization itself and not considering its attributes (characteristics). The research with analytic-descriptive method has determined the introducer components of the civilizational data (details) of the holy Quran and presented their extraction model. Generally, The Quran researchers collect and compile the civilizational data (details) of the holy Quran in the inductive method (approach) and they do not apply the deductive method. The paper with applying simultaneously the two inductive and deductive methods determines and model the introducer components of the civilizational data (details) from the aspect of status and the subject matter (mawdu') and predicate (mahmul). The introducer components are: from the aspect of status “worldliness” (earthly world), from the aspect of the subject matter (mawdu') “concerned with man, society and Immensity” (greatness) and from the aspect of predicate “voluntary action”.
خلاصه ماشینی:
این مقاله کوشیده است با تعیین مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی قرآن و ساخت الگوی کشف و استخراج دادههای تمدنی قرآن، اولین چالش فراروی به سخن درآوردن قرآن دربارۀ نظریۀ تمدن را حل کند.
در این میان، نخستین چالش و اولین گام در خوانش تمدنی قرآن، تعیین مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی قرآن و استخراجِ بیشینه و بهینه دادههای مربوط به امر تمدن است.
با این توجه، این مقاله مؤلفههای شناسای دادههای تمدنی را که به طور مستقیم با یکی از ابعاد تمدن ـ به معنای حاصل مصدرـ ارتباط مییابد، تعیین و الگوی کشف دادههای تمدنی قرآن را بر اساس مؤلفههای یادشده سامان میدهد.
هیچ پژوهشگر یا مفسری در آغاز پژوهش از گسترۀ ادبیات و عناصر مفهومیِ بسنده برخوردار نیست تا بتواند همۀ مؤلفههای شناسا را تبیین کند؛ زیرا بیکرانگی دلالتهای قرآن از سویی و محدودیت آگاهی و تفاوت زوایای دید پژوهشگران از سوی دیگر، رسیدن به همه مؤلفهها را ناممکن یا بسیار دشوار میکند.
اگر تمدن را در چارچوب مصدری و فرایند تکوّن در نظر بگیریم، ممکن است همۀ دادههای قرآن را تمدنی به شمار آوریم؛ زیرا هر کنش انسانی چه در مقیاس فردی و روانشناسانه یا مقیاس اجتماعی و جامعهشناسانه، هرچند به تکوین تمدن نینجامیده باشد، میتواند در فرایند تمدن دخیل باشد و کنشی تمدنی به شمار آید.
به این معنا که دادۀ تمدنی محدود به شماری اندک از مفردات نیست؛ بلکه چارچوب آن را دلالت دادهها بر تمدن به معنای حاصل مصدری تعیین میکند، خواه مفردات یادشده یا هر مفرد دیگری، خواه مجموعهای مرکب و غیر تام یا جملهای تام، در صورتی که مؤلفههای تعیینشده در آن وجود داشته باشد، بر دادهای تمدنی دلالت دارد.