چکیده:
در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید اینگونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها میکند و میگریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فراری بود و ضحاک همه جا در پی او. در پایان ضحاک، جمشید را مییابد، و وی را با ارّه به دو نیم میکند. حال سوال اینجاست: چرا ضحاک جمشید را با این شیوه منحصر به فرد میکشد؟ آیا ضحاک نمیتوانست مانند بسیاری از شاهان یا پهلوانان تاریخ اساطیری ایران، دشمن خود را سر ببرد؟ چرا ضحاک او را به دار نیاویخت؟ یا حتی میشد بدون بیان نحوه کشته شدن، تنها به ذکر این مطلب بسنده کرد که ضحاک پس از یافتن جمشید، او را کشت. پس بیگمان رازی و نمادی در پس این نحوة خاص کشتن جمشید؛ یعنی ارّه کردن او بوده است. این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و با توجه به تأثیر اسطورههای اقوام بومی ایران که قطعا تحت تأثیر اسطورههای دولتشهرهای میانرودان بوده است، مطابقت اسطورههای ضحاک و مردوک را بیان کند؛ با توجه به شباهت این دو روایت، این نظریه را مطرح میسازد که ارّه کردن جمشید توسط ضحاک، متأثر از دوپاره کردن تیامت توسط مردوک است.
In the vast majority of post-Islamic sources, the story of Zhahak's victory over
Jamshid is as follows: after the decline of Jamshid's authority, the farr departed
from him and Zhahak advanced and conquered the country, then Jamshid
abandoned the kingdom and fled. For some time, as a fugitive, he wandered
in different parts of the world and Zahhak looked for him everywhere. In the
end, He found Jamshid and cut him in half with a saw. Now these questions
are raised: Why did Zahak kill Jamshid in this unique way? Couldn't he cut
off the head of his enemy, like many kings or heroes of the mythological
history of Iran? Why didn't Zahhak hang him? Or even without telling how he
was killed, it was enough to mention that Zahhak killed Jamshid after finding
him. Undoubtedly, this particular way of killing Jamshid, i.e. sawing him,
refers to a symbol. The present research assumes that the myths of the
indigenous peoples of Iran have been influenced by the myths of the city-states
of Mesopotamia, and by using descriptive-analytical method, attempts to
study the compatibility of the myth of Zahhak with the myth of Marduk.