چکیده:
در مالکیت بر اموال فیزیکی علاقههای حقوقی که اشخاص میتوانند نسبت به اموال داشته باشند و نیز روشهای انتقال آن، تعداد محدود و قالبهای مشخصی دارد. این موضوع که از آن با عنوان اصل تعداد محدود (Numerus clausus principle) یاد میشود در هر دو نظام حقوقی نوشته و کامنلا پذیرفتهشده است. در حقوق ایران نیز بدون اینکه اصلی تحت این عنوان تصریح شده باشد، ماهیت آن مورد پذیرش قرار گرفته است. با توجه به اینکه در دهههای اخیر مالکیتگرایی در حقوق مالکیت فکری تحولی چشمگیر داشته، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که آیا در این حوزه نیز مانند مالکیت بر اموال فیزیکی، اصل تعداد محدود اعمال میشود یا خیر؟ بهمنظور پاسخ به این پرسش، اصل تعداد محدود و مبانی توجیهی آن، ضرورت و نحوۀ اعمال آن در حوزۀ حقوق مالکیت فکری با روشی توصیفی- تحلیلی بر اساس مطالعات کتابخانهای بررسی گردید و این نتیجه بهدست آمد که اصل یادشده بهطور یکنواخت در حوزۀ حقوق مالکیت فکری اعمال نمیشود و استانداردسازی علاقههای حقوق مالکیت فکری تا نقطهای مفید خواهد بود که بین هزینههای ناشی از محدود کردن مالکان اموال فکری در ایجاد علاقههای مالکیتی جدید و منافع ناشی از اعمال اصل تعداد محدود تعادل برقرار باشد.
In the property of the physical assets, the legal interests that individuals can have in relation to assets, as well as its methods of conveyance are in limited numbers and specified molds. The issue, referred to as the principle of the Numerus Clausus, has been accepted in both civil law and common law systems. In our country, without mentioned principal under this title, its nature has been accepted. In recent decades, propertization is one of the impressive developments in the field of intellectual property rights and the question is whether, in this area, such as the property of physical assets, the principle of Numerus Clausus is applied or not? Therefore, in this research, while explaining the principle of Numerus Clausus and its justification, the necessity and method of its application in the field of intellectual property rights were investigated by descriptive-analytical method based on library studies and determined that the principle is not uniformly applied in the field of intellectual property rights and the standardization of intellectual property rights interests will be useful to the extent that there is a balance between the costs of restricting intellectual property owners in creating new property interests and the benefits of applying the Numerus Clausus.
خلاصه ماشینی:
با توجه بـه اينکـه در دهه هاي اخير مالکيت گرايي در حقـوق مالکيـت فکـري تحـولي چشـمگير داشته ، پرسش اصلي پژوهش حاضر اين است که آيا در ايـن حـوزه نيـز ماننـد 1401/03/08مالکيت بر اموال فيزيکي، اصل تعداد محدود اعمال ميشود يا خير؟ بـه منظـور پاسخ به اين پرسش ، اصل تعداد محدود و مباني توجيهي آن ، ضرورت و نحـوة اعمال آن در حوزة حقوق مالکيت فکري با روشي توصيفي- تحليلي بر اسـاس مطالعات کتابخانه اي بررسي گرديد و اين نتيجه به دست آمد که اصـل يادشـده اصــل تعــداد محــدود، اصــل بــه طــور يکنواخــت در حــوزة حقــوق مالکيــت فکــري اعمــال نمــيشــود و يکپارچگي مالکيت ، فاجعـۀ ضـد استانداردسازي علاقه هاي حقوق مالکيت فکري تا نقطه اي مفيد خواهد بود که مشترکات ، حقوق عيني، دکترين بين هزينه هاي ناشي از محدود کردن مالکان اموال فکري در ايجاد علاقه هاي استيفاي حق ، مالکيت فکري.
در حقوق مالکيت ، نوع حقوقي که يک شخص ميتواند نسبت به يک مال داشته باشد و همچنين قالب هاي انتقال آن کاملا مشخص شده است و اشخاص ، خارج از اين چارچوب ها نمي توانند توافق کنند و يا اينکه نوع خاص يا جديدي از حق را به وجود آورند.
اين موضوع که از آن تحت عنوان اصل تعداد محدود ياد ميشود به عنوان عنصر ساختاري و اساسي حقوق مالکيت در همۀ کشورهاي نظام حقوقي نوشته و کامن لا عملي شده و ميتوان گفت ويژگي جهاني همۀ نظام هاي مالکيتي مدرن است (١٦٠٣ :٢٠٠٨ ,Davidson).