چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی گفتمان اقتصادی اجرا شده در دولت روحانی است. سوال اصلی پژوهش این است که تطور از گفتمان اقتصادی تعاملگرای نئولیبرال به اقتصاد مقاومتی در دوران حکمرانی آقای روحانی متأثر از چه عواملی رخ داد؟ فرضیه پژوهش این است که چرخش از گفتمان اقتصادی تعاملگرای نئولیبرال به اقتصاد مقاومتی، متأثر از ناکامی پرونده برجام و خروج آمریکا از برجام بوده است. روش تحلیل دادهها در این پژوهش، براساس نظریه گفتمان فوکویی و پسافوکویی است. در این پژوهش ضمن اشاره به گفتمانهای اقتصادی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به زمینههای اتخاذ گفتمان تعاملگرای نئولیبرال پرداخته میشود. نتیجه و دستاورد پژوهش این است که فقدان همراهی نظام بینالملل و به ویژه بازیگران عمده آن نظیر آمریکا، اروپا، روسیه، چین، و مجموعههای عبری و عربی منطقهای با نوعِ کنش انتخاب شده از سوی ایران، مانع اجرایی شدن ایدههای دولت روحانی در سیاست خارجی شد.
The purpose of the present study is the analysis of the economic discourse executed in Rohwhani’s government. The main research question is: what factors contributed to the economic discourse turning from a neo-liberal interactionist into a resistance economy during the presidency of Mr. Rowhani? The research hypothesis is that turning from a neo-liberal interactionist economic discourse into a resistance economy was under the influence of failure in JCPOA and the US withdrawal from the deal. Data analysis method in this research was based on Foucauldian and post-Foucauldian discourse analysis. In addition to referring to Iran’s economic discourses after the Islamic revolution, the causes of adopting a neo-liberal interactionist discourse by Rowhani’s government was discussed in this research. The results of the study show that since the international system, especially its major actors such as the USA, Europe, Russia, China, and a group of Hebrew and Arabic countries in the region did not accompany with the economic decisions of Iran, the ideas of Rahani’ cabinet in the foreign policy could not be executed.
خلاصه ماشینی:
خردهگفتمانهای سیاست خارجی مرتبط با گفتمان تعاملگرای نئولیبرال در قالب دالهای شناور زیر قابل مفصلبندی است: الف) اعتلای منزلت ملی، منطقهای و بینالمللی ایران، کاهش و یا رفع تهدیدات، تأمین امنیت ملی، گشودن بازارهای بسته و نیمهبسته و جذب سرمایهگذاری خارجی؛ ب) تثبیت دستاوردهای حاصل در سطح ملی، منطقهای و بینالمللی و بسط ظرفیتهای لازم جهت نقشآفرینی و افزایش دستاوردها؛ ج) تغییر رابطه ایران با نظام بینالمللی و تلاش دستگاه دیپلماسی برای کاهش ابهامات به ویژه در موضوع هستهای که میتواند موجب کاهش فشارها و هزینههای سیاسی- اقتصادی سنگین برای کشور شود؛ د) تلاش برای کاهش تنش با کشورهای همسایه و افزایش همکاریهای درون منطقهای از طریق اتخاذ یک سیاست خارجی تعاملی؛ هـ) بهرهگیری مناسب و به موقع از توانمندیهای جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف شامل حفظ و دفاع از امنیت ملی، اعتبار و اقتدار ملی، استحکام داخلی، توسعه سیاسی و بسط مشارکت ملی؛ و) الهامبخشی الگووار؛ ز) اتخاذ سیاست سلطهگریزی؛ ح) ارتقاء شئون و آرمانهای جامعه اسلامی- ایرانی در حوزه بینالملل؛ ط) طراحی امنیت ملیمحور و منافع ملی بنیان در عرصه سیاست خارجی؛ ی) محور قرار دادن اقتصاد و توسعه ملی در روابط خارجی؛ ک) مقابله تئوریک و دیپلماتیک با ساختار قدرتمحور جهانی؛ ل) سیاست خارجی تعاملجویانه و مبتنی بر همکاری متقابل (رضائی و ترابی، 1392: ص136).