چکیده:
در تاریخ 23 تیرماه سال 1394 ایران و شش قدرت جهانی پس از دو سال مذاکره به توافقی درزمینۀ برنامه هستهای ایران دست یافتند. این توافق که به توافق برجام معروف شد، نقطۀ پایانی بر چندین سال تحریمهای بینالمللی علیه ایران بود. پژوهش حاضر به تحلیل بازنماییهای متفاوت رؤسای جمهوری ایران و آمریکا از توافق هستهای برجام میپردازد. این پژوهش تلاشی در جهت کاربست نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی در تبیین بازنماییهای ایدئولوژیک است. در بخش تحلیل گفتمان توصیفی ابتدا دادهها از منظر نظام گذرایی از دو جنبه مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در این بخش ابتدا نوع فرایند بهکارگرفتهشده و بسامد هریک از فرایندها در متن دادهها مورد محاسبه قرار گرفته است. سپس پس از شناسایی مشارکان اصلی در متن، نوع نقشی که به هریک از آنها سپرده شده مورد تحلیل قرار گرفته است. دادهها در این بررسی برگرفته از نخستین موضعگیری رؤسای جمهوری ایران و آمریکا پس از حصول توافق برجام است. نتایج نشان میدهد اوباما بیشتر بر کنشها و روحانی بر توصیف تمرکز دارد. هر دو رئیس جمهور برخی مشارکان را در حاشیه قرار میدهند و برخی را برجسته میسازند. طرفین در توصیفهای خود از قرارداد بهدنبال بازنمایی مثبت گفتمان خودی و ساختارشکنی معنای موردنظر گفتمان رقیب هستند.
On 14 July 2015, Iran and six world powers (including the United States) after two years of negotiations, achieved a deal on Iran`s nuclear program. This deal which is famous as the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), was the end point of several years of international sanctions against Iran. The present study is an analysis of different representations of the nuclear deal by presidents of Iran and the United States. This paper is an attempt to apply Halliday`s functional model in explanation of ideological representations. The analysis compares and contrasts the transitivity structure in the first official statement of the presidents of Iran and the United States after agreement. The results of the analysis show that while Obama concentrates on doings, Rouhani focuses on attributing and identifying. Some participants are foregrounded and some are backgrounded. Speakers by using persuasive techniques, try to have a positive self-representation and negative other-representation.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي و مسئلۀ محوري در تحقيق حاضر بررسي اين موضوع است که ابزارهاي زباني دستور نقش گراي نظام مند چگونه در بازنمايي ايدئولوژيک داده هاي پژوهش به خدمت گرفته شده اند.
به منظور تحليل بازنماييهاي ايدئولوژيک در متن ، ابتدا داده هاي پژوهش در چارچوب دستور نقش گراي نظام مند مورد بررسي قرار گرفته ، سپس نتايج حاصل از اين تحليل توصيفي با استفاده از مباني نظري تحليل گفتمان انتقادي٣ و با بهره گيري از مفاهيم تحليل ِ نظام گذرايي و راهبردهاي متقاعدسازي ٤ مورد تحليل قرار گرفته است .
کلانتريان (١٣٩١) در پايان نامۀ کارشناسي ارشد خود با عنوان «توصيف و تحليل زبان شناختي گفتگوهاي هسته اي ايران بين دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا: ديدگاه تحليل گفتمان انتقادي» به بررسي شيؤە بازنمايي کارگزاران اجتماعي درخصوص برنامۀ هسته اي جمهوري اسلامي در مطبوعات دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا پرداخته است و ميکوشد نشان دهد ايدئولوژي صاحبان اين رسانه ها تا چه ميزان در اين بازنمايي تأثيرگذار بوده است .
رويکرد نظري که در تحليل داده هاي اين پژوهش مورد استفاده قرار گرفته ، رويکرد فرکلاف در تحليل گفتمان انتقادي است .
وي در اين پژوهش با بهره گيري از مفاهيم و اصطلاحات دستور نقش گراي نظام مند و چارچوب نظري جف تامپسون ٤ در تحليل نظام گذرايي به تحليل بازنماييهاي ايدئولوژيک در مطبوعات اصلاح طلب و اصول گرا پرداخته است .
در بخش نخسـت ، اين داده ها در چارچوب نظري دسـتور نقش گراي نظام مند هليدي مورد تحليل قرار گرفتند.
"Ideological Representations and Theme-Rheme Analysis in English and Arabic news reports: a systemic functional approach.
"Transitivity Analysis of Joe Biden’s Inaugural Address from the Perspective of Systemic Functional Grammar".