چکیده:
استتیک ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم همواره محل بحثها و کشف نکات بسیاری در باب کالبدشناسی قوة ذوق و احکام مربوط به آن بوده است. مسائل استتیکی زمانة معاصر، پژوهش در امکان ادراک تأملی ناخرسندی و بهتبع آن جایگاه زشتی را در اندیشة استتیک کانتی موردتوجه مفسران قرار داده است. زشتی و احکام مربوط به آن در ملاحظات پیشانقادی کانت در قیاس با اندیشههای وی در چهارچوب دستگاه نقادی جایگاه متفاوتی داشتهاند. او پیش از نگارش نقدهای سهگانه، زشتی را در قالب ادراکات حسی و مفاهیم انسانشناسانه بهعنوان متعلق ادراک ناخوشایندی ایجابیِ صرفاً تجربی موردتوجه قرار داده است. لیکن پرسش از زشتی بهمثابة حکم تأملی در افق استتیک نقادانة او ممکن نیست، چراکه امکان صدور چنین حکمی با غایتهای سیستماتیک و روششناسی نقد سوم در تناقض خواهد بود. نوشتار حاضر جهت روشن شدن جایگاه زشتی در افق استتیک کانت، ضمن بررسیِ نگاه وی به زشتی در افق پیشانقدی، به تبیین دلایل فقدان امر زشت بهعنوان حکمی تأملی در ملاحظات انتقادی کانت و اثبات عدم امکان تحقق حکم تأملی دربارة زشتی در فلسفة استعلایی میپردازد.
Immanuel Kant's aesthetics in Critique of Judgment has always been the subject of discussions and the discovery of many points about the anatomy of the faculty of Taste and its judgments. Because of contemporary aesthetic issues, the inquiry concerning the possibility of a reflective perception of dissatisfaction and following that the position of ugliness in Kant’s aesthetics has been considered by commentators. Ugliness and its judgments have different places in Kant's pre-critical philosophy in comparison with his ideas in the framework of a critical system. Before writing triple critiques, he has taken note of Ugliness in the format of sensorial perceptions and anthropological concepts as the object of merely empirical positive displeasure perception. But a query about Ugliness as a reflective judgment is impossible on his critical aesthetic horizon because the possibility of such a judgment would be contradictory with the systematic purposes and methodology of the third critique. In order to clarify the position of Ugliness in Kant's aesthetic horizon, while the present article examines his view on Ugliness in the pre-critical horizon, it explains the reasons for the absence of Ugliness as a reflective judgment in Kant's critical considerations and proves the impossibility of realizing the reflective judgment on Ugliness in transcendental philosophy.
خلاصه ماشینی:
مقالۀ پيش رو درصدد است تا تمامي زمينه هاي اثرگذار بر رد امکان توجه به امر زشت در دستگاه استتيک کانتي را موردبررسي قرار داده و به اين پرسش پاسخ دهد که «آيا در افق استتيک کانت ميتوان براي زشتي و احکام مربوط به آن جايگاهي قائل بود يا خير؟».
جايگاه زشتي در اين دوره از انديشۀ وي ميپردازد و در بخش دوم به امکان سنجي طرح امر زشت و حکم مربوط در دستگاه نقادي و روش تحليل حکم استتيک کانت در نقد سوم پرداخته و اين قضيه را اثبات ميکند که زشتي به نزد او چيزي فراتر از حدود دريافت حسي و مفهومي ناخرسندي (Mißfallen) نخواهد بود و وي هرگز ضرورتي را براي پرداختن به حکم مربوط به امر زشت _آن چنان که به زيبايي و تأمين اصل پيشيني ( a priori prinzip) حکم دربارة آن برحسب کميت حکم پرداخته است _ در دستگاه نقادي خود درنيافته است .
مؤلفه هاي تحليل حکم ذوقي بر اساس کارکردهاي منطقي قوه ذوق نتايج تبيين هاي نهايي آن ها عبارت اند از: الف ) (کيفيت ): خرسندي بيعلقه ب ) (کميت ): اعتبار کلي ج ) (نسبت ): غايت مندي بدون غايت د) (جهت ): رضايت ضروري اليکس کوهن در مقاله اي به نام «ديدگاه کانت در باب امکان زشتي» ( Kant on the Possibility of Ugliness) با ارجاع به رسايل پيشانقادي و تأکيد وي بر ايجابي بودن زشتي غير تأملي که در بخش اول پژوهش حاضر به آن پرداخته شد، ادعا ميکند که با فرض امکان نقض هر يک از تبيين هاي مؤلفه هاي تحليل امر زيبا ميتوان به امکان داوري درباره امر زشت دست يافت .