چکیده:
هدف اصلی مقاله ی حاضر، بررسی مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران می باشد. مشارکت به عنوان یکی از ابزارهای اصلی دستیابی به توسعه سیاسی مطرح است. از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی تا کنون، دولتهای مختلف تلاش کرده اند با مشارکت سیاسی را تقویت سازند. با این حال، نگاهی به آمارها و روند مشارکت سیاسی نشان می دهد که تا کنون نتوانسته اند موفقیتی در این مهم کسب کنند. با توجه به این امر، سوال اصلی رساله این گونه مطرح شده است که مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران چگونه بوده است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که با وجود تلاش دولتهای مختلف، مشارکت سیاسی هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی مناسب نبوده استنتایج تحقیق نشان می دهد که در دوران ریاست جمهوری خاتمی، احمدی نژاد و روحانی، با وجود تبلیغات انتخاباتی مبتنی بر حضور زنان در پست های مهم سیاسی، روند حضور آنها معطوف به پست های میانی شده است. عدم همافزایی سطوح مختلف ساختارهای اقتصادی، ساختار سیاسی و فرهنگی موجود با تحولات ناشی از جهانی شدن و توانمندسازی زنان، موجب استمرار گفتمان مسلط مردسالاری و ضعف عاملیت زنان در امر سیاسی ایران شده است. نوع روش تحقیق در مقاله ی حاضر، توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.
The main purpose of this article is to examine the political participation of women in the Islamic Republic of Iran. Participation is one of the main tools for achieving political development. Since the formation of the Islamic Revolution, various governments have tried to strengthen it through political participation. However, a look at the statistics and the trend of political participation shows that they have not been able to succeed in this important matter so far. In this regard, the main question of the dissertation is how the political participation of women in the Islamic Republic of Iran has been? In response to this hypothesis, it has been argued that despite the efforts of various governments, political participation has been inadequate, both quantitatively and qualitatively. The presence of women in important political positions, the process of their presence is focused on middle positions. Lack of synergy of different levels of economic structures, political and cultural structure with the developments resulting from globalization and women's empowerment, has led to the continuation of the dominant discourse of patriarchy and the weakness of women's agency in Iranian politics. The type of research method in this article is descriptive-analytical and based on library studies.
خلاصه ماشینی:
مشـارکت سـياسـي زنان در دولتهاي مختلف در ايران يکي از محورهاي قابل بحـث در تعـاملات اجتمـاعي اســـت و اين مهم ـبه عنوان يـک نيـاز مورد توجـه قرارگرفتـه ، نيـازي کـه هم ـبا حضـور متعدد و مداوم زنان جهت حضـور در بخش هاي مختلف سـياسـي و هم آشـنايي نسـبي زنان نسـبت به حقوق فردي که حق مشـارکت سـياسـي قابل مشـاهده اسـت و از سـوي ديگر نياز جامعه براي ايجاد توازن که لازمه دسـتيابي به توسـعه پايدار ميباشـد اين نياز را ملموس تر کرده اسـت ، که منجر به توجه سـياسـتگذاران به اين مقوله شـده اسـت ، ازاين رو ضـروري اسـت که الگوهاي موجود مشـارکت سـياسـي زنان در ايران در حال شـکل گيري اسـت ، شـناسـايي و شـاخص هاي آن تعيين ، تا راهکارهاي مناسـب جهت جسـت و جو راهکارهاي افزايش مشارکت سياسي تامين گردد.
در دولتهاي خاتمي، احمدي نژاد و روحاني تلاش هاي گســترده اي در جهت مشــارکت ســياســي زنان صـورت گرفت ولي بايد توجه کرد که مشـارکت سـياسـي منحصـر به حضـور درعرصـه راي دهندگي يا پيروي از دسـتورات گروهي وحزبي نيسـت ، بلکه آنچه بيش از هر چيز مفهوم مشـارکت در اين سـه دولت را براي زنان جدي تر ساخته ، دخالت در حوزه هاي تصميم گيري است .
(وزارت کشـور: مرداد ١٣٨٢ معاونت سـياسـي دفتر انتخابات ، ص ١٨٥) عوامل بسـياري باعث کاهش نرخ مشـارکت مردم در مرحله ي دوم انتخابات بوده اسـت که در حوزه ي اين بحث نيسـت ؛ اما شـايان ذکر اسـت که با توجه به کاهش نرخ مشـارکت مردم و داوطلبان نمايندگي، اعم از زن و مرد، نســبت به دوره ي اول ، درصــد منتخبان زن افزايش يافته اســت که ميتواند نشـانه ي مثبتي براي مشـارکت کنندگان زن در مسـائل سـياسـي و اجتماعي باشـد و نويدي از اعتماد مردم به عملکرد زنان نماينده در شــوراهاي روســتا به شــهر باشــد.