چکیده:
تلاش نگارنده در این مقاله براین نکته استوار است که با بررسی مبانی فقهی فسخ نکاح پاسخی به چالش
برانگیزترین مساله در فسخ نکاح به استناد عیوب جدید ارائه دهد. مقالات متعددی در این زمینه تالیف شده
است که فارغ از اشتراک عمده آن ها در استدلال و مبانی؛ راه حل مناسبی را ارائه نداده اند. نکته دیگر این است که آیا علاج بیماری موجب فسخ عیوب است یا خیر؟ آیا امکان تسری از عیوب منصوصه به عیوب جدید
وجود دارد؟ سوالی که کاملا بی جواب مانده است. در این مقاله برای توسعه بیماری های جدید راه حلی ارائه شده است که در عین تعبد به متن روایات و انحصار موارد ذکر شده در آنها)انّما(، می توان فتوا به توسعه
بیماری های جدید داد. امر سختی که ادعای نگارنده بر آن است که بعد از 0011 سال پاسخ مناسبی در قرن
پانزدهم ارائه می شود.
In the present study attempts are made to review jurisprudential principles of marriage termination in order to provide an answer to the most challenging question regarding marriage termination based on new defects. Numerous articles have been authored in this field, regardless of their major commonalities in reasoning and principles, however, they have failed to offer an adequate solution. Another noteworthy point in this field is whether the treatment of a disease would eradicate the defect or not? Is it possible to extend the stipulated defects to new defects? This question remains completely unanswered. In the present article, authors provide a way in which one can extend stipulated defects to new diseases. Drawing on this new way, one can rely on the text of the narrations and the specific matter addressed in them (enama), to give a fatwa about extension of new diseases. Despite seeming to be difficult or impossible to apply, this solution can, as claimed by the author, offer an acceptable solution to the problem after 1400 years.
خلاصه ماشینی:
١- امکان فسخ حاصل از عيوب فقط منحصر در موارد ذکرشده در روايات و مواد قانوني(١١٢١، ١١٢٢، ١١٢٣، ١١٢٤ و ١١٢٥)است ؟يا قابل توسعه است ؟ ٢- مهم ترين مباني و توسعه حق فسخ به استناد عيوب جديد چيست ؟ و چه اشکالاتي دارد؟ ٣_ آيا امکان درمان بيماريها موجب سقوط حق فسخ است يا خير؟ ٤_ رويه و موضع قانون مدني چيست ؟ بررسي انتقادي مباني عقيده به توسعه فسخ نکاح با توجه به عيوب غيرمنصوص اکثريت فقها مبناي خيارات و حق فسخ حاصل در عقد نکاح را به قاعده لاضرر و يا لاحرج بازگردانده و درنهايت آن عده قليل از فقهاي معاصر هم که قائل به تسري به عيوب غير منصوصه شده اند با عنايت به ضرر حاصل از آن عيوب و يا حرج حاصل از عيوب غير منصوص قائل به وجود خيار فسخ در برخي(تعداد بسيار محدودي) عيوب غير منصوص شده اند.
استناد فقها به قاعده لاضرر عبارت محقق ثاني در شرح قواعد علامه حلي که مينويسد: درمقابل قول مشهور فقها(درمنصوص بودن عيوب ) مخالفين استدلال کرده اند که عيوب برص و جذام به ضرر منجر ميشود زيرا اين عيوب به اتفاق نظر اطبا از امراض ظاهري سرايت کننده اند و از پيامبر اسلام (ص )روايت شده که فرموده اند از بيماري جذامي فرار کنيد چنانچه از شير فرار ميکنيد پس به ناچار راه فراري بايد يافت و راهي جز حق فسخ داشتن نيست .