چکیده:
مسألة این پژوهش ، تحلیل نسبت نقد با پدیدة تربیتِ فرهنگی است. به این منظور با روش تحلیل مفهومی، درصدد ارائة مفاهیم پایه و نحوة ارتباط آنها با یکدیگر برآمدیم تا بتوان به نقشة مفهومی تحلیل مسأله دست یافت. پس از ابتنای مقاله بر دو پیشفرض مفهومی یعنی مفهوم فرهنگ و مفهوم تربیت، از دو معنای نقد سخن بمیان آمده است؛ معنای اول نقد همچون دانش نظری و معنای دوم نقد؛ همچون فعالیت کاربردی؛ و سپس به وجوه تحلیل نسبت نقد با تربیت فرهنگی پرداختیم. پذیرش فرآیند اجتماعی پدیدة تربیت فرهنگی، پژوهش را بر آن داشته که در پایان مقاله به راهکارهای بالندگی جریان «نقد به مثابۀ تربیت فرهنگی» اشاره شود مانند:ترویج فرهنگ نقد در آموزشهای غیر رسمی و رسمی، بکارگیری طرحهایی مانند: p4c و pwc ،آموزش و کاربرد الگوها و شیوههای نقد علمی ،حذف ساختارهای «حافظه محور» در نظام آموزشی. کلیدواژه: نقدپژوهی، تربیتِ فرهنگی، فلسفه تحلیلی، نقد علمی، روششناسی
The problem of this research is to analyze the relation of criticism with the phenomenon of cultural education. To this end, we would explain the basic concepts and their relation to one another with the conceptual analysis method so as to achieve the conceptual plan of the problem’s analysis. Upon basing the article of two conceptual prerequisite, i.e. definition of the concept of culture and the concept of education, we would discuss two meanings of criticism as “theoretical science” and criticism, and “functional activity” and then would undertake to analyze the relation of criticism to cultural education. Accepting the social process of the phenomenon of cultural education prompted mentioning the procedures of growth for the trend of “criticism as cultural education” in conclusion of the article.
خلاصه ماشینی:
شبکۀ مفهومی اما آنچه باید دربارۀ شیوه و متد تحلیل مفهومی بدان توجه داشت، جدا از ساختار کلاسیک آن (در بیان «هرست»)، این است که بتوان در ذیل طرح یک «مسئلۀ پژوهشی»، نسبت مفاهیم مرتبط با یکدیگر و نحوۀ تأثیر و تأثر آنها را بر هم، تبیین و تحلیل نمود تا دست آخر، راهی به تحلیل مسئلۀ پژوهشی خود در قالب یک برنامه و «نقشۀ مفهومیِ» 40 انتظام یافته، پیدا کرد.
(حسینی، 1394؛ب: 2) یکی از معانی نقد به مثابۀ دانش، که از آن با عنوان «نقد علمی» یاد میکنیم، در اینجا به معنای «بررسی، تحلیل و ارزیابی نقاط قوت (امتیازات) و ضعف (کاستیها) یک اثر اعم از یک دیدگاه و نظریه یا متن علمی (مانند کتاب، مقاله، یادداشت علمی و طرح پژوهشی) در ابعاد شکلی (ظاهری) و محتوایی (باطنی) آن و با توجه به معیارهای خاص علمی» است.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} بدین ترتیب، فرهنگ را باید یکی از اوصاف «جامعۀ انسانی» دانست و همانگونه که فرهنگ، امری فردی نیست 47 (زیرا یکی از وجوه جامعه محسوب میشود)؛ بر این بنیان، هنگامی که از «تربیت فرهنگی» سخن به میان میآید، ایجاد تغییر و تحول در وجوه اجتماعی جامعه مد نظر خواهد بود؛ آن هم در رکن فرهنگ؛ یعنی وجوه فکر اجتماعی که نمودِ فرهنگی یافته است.
راهکار (نقد به عنوان یک جریان اجتماعی) بنابراین نقد را میتوان (به هر دو معنای نظری و کاربردی) به مثابۀ «تربیت فرهنگی» دانست، اما مسئلۀ بعدی آن است که چون این امر، پدیدهای انسانی - اجتماعی و نه جبری – انسدادی است، بدینسان تربیت فرهنگی (بهعنوان یک وصف اجتماعی) در جامعه؛ امکان رشد یا رکود پیدا میکند.