چکیده:
مسئله «سقط جنین در بارداری حاصل از تجاوز به عنف» ازجمله مسائل حساس، چالشی و بحثبرانگیز محافل گوناگون علمی است که بهرغم اهمیت بسیار، از حیث بررسی حکم اخلاقی کمتر مدنظر قرار گرفته و با آن بهمثابه یک مسئله حاشیهای برخورد شده است. خلا حکم اخلاقی صریح موجب شده است زنان باردارشده از این رهگذر در دوراهی تردید بین حفظ جنین و تحمل فشار سنگین خانواده و جامعه ازیکسو، و اسقاط جنین از سوی دیگر قرار گیرند. اینجاست که نگاه اخلاقی به این مسئله اهمیت پیدا میکند. در عین مخالفت برخی از مکاتب اخلاقی با مسئله سقط جنین و آوردن ادله متقن به نفع خویش، برخی از دانشمندان اخلاق غربی با آوردن ادلهای همچون حقّ دفاع از خویش، حق شخص بر تن خویش و مانند آن سعی در اثبات جواز اخلاقی این کار از سوی زنان نمودهاند، وحال آنکه پس از تجزیه و تحلیل دادههای ایشان توسط اخلاق اسلامی، میتوان به این نتیجه رسید که ادله ایشان قاصر از اثبات اخلاقی بودن اسقاط جنین در بارداری حاصل از تجاوز به عنف است، و این معلول نگاه افراطی یا تفریطی مکاتب اخلاقی غربگرا به مادر و جنین است. اما مکتب اخلاقی اسلام با نگاه منصفانه به جنین و مادر و ارائه بسته پیشنهادی مطلوب، در عین حکم به عدم جواز سقط جنین، مراعات حال مادر را نیز نموده است.
The issue of "abortion in pregnancy resulting from rape" is one of the sensitive, challenging and controversial scientific issues that, despite its great importance, has been less considered in terms of examining the moral judgment and thus, has been treated as a marginal issue. The lack of an explicit moral ruling has caused women who have become pregnant in this way to hesitate between preserving the fetus and bearing the heavy pressure of the family and society on the one hand, and aborting the fetus on the other hand. This is where the moral view of this issue becomes important. Despite the opposition of some moral schools to the issue of abortion and bringing convincing evidence in their favor, some Western ethics scholars by bringing evidence such as the right to defend themselves, the right of a person to their own body, and the like, try to prove the moral legitimacy of this action on the part of women. The analysis of their data by Islamic ethics shows that their evidence is unable to prove the ethicality of aborting a fetus in a pregnancy resulting from rape, and this is the result of the extreme or abstract view of Western moral schools towards the mother and the fetus. But the ethical school of Islam, with a fair view of the fetus and the mother and providing a favorable proposal package, has also considered the state of the mother in the ruling that abortion is not permissible.
خلاصه ماشینی:
در عين مخالفت برخي از مکاتب اخلاقي با مسئله سقط جنين و آوردن ادله متقن به نفع خويش، برخي از دانشمندان اخلاق غربي با آوردن ادلهاي همچون حقّ دفاع از خويش، حق شخص بر تن خويش و مانند آن سعي در اثبات جواز اخلاقي اين کار از سوي زنان نمودهاند، وحال آنکه پس از تجزيه و تحليل دادههاي ايشان توسط اخلاق اسلامي، ميتوان به اين نتيجه رسيد که ادله ايشان قاصر از اثبات اخلاقي بودن اسقاط جنين در بارداريِ حاصل از تجاوز به عنف است، و اين معلول نگاه افراطي يا تفريطي مکاتب اخلاقي غربگرا به مادر و جنين است.
يکي از مهمترين طرفداران اين نظريه در غرب، نانسي ديويس استکه با پيشفرض قرار دادن استقلال شخصي و حقوق افراد، معتقد است: اسقاط جنين در بارداري ناشي از تجاوز به عنف را ميتوان از مصاديق «دفاع از خويش» توسط زن دانست؛ يعني همانگونه که زن در صورت ترس از هجوم فردي به او، حق دفاع از خويش را دارد، در اينجا نيز ميتواند براي دفاع از خود، اقدام به سقط جنين نمايد (ديويس، 1984)؛ زيرا در تهاجم، هيچ تفاوتي بين عامل داخلي و عامل بيروني نيست.
از منظر اخلاق اسلامي هيچ تفاوتي بين مراحل گوناگون رشد جنين نيست و در تمام مراحل، شخصيت حقيقي و حقوقي جنين محفوظ است و همين امر سبب غيرمجاز بودن سقط جنين، حتي در بارداري حاصل از تجاوز به عنف است؛ زيرا نطفه هم داراي حقوق حداقلي و امکان تبديل شدن به يک انسان کامل است که از آن به «شخصيت حداقلي» تعبير ميشود.