چکیده:
اجتماعیشدن جنسیتی فرایندی است که در خلال آن، نقشها، انتظارات و الگوهای رفتاری که در یک فرهنگ معین برای هریک از دو جنس معین شده، آموخته میشوند. این فرایند، بازنمود تفاوتهای جنسیتی است که بین دو جنس وجود دارد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و تحلیل چگونگی شکلگیری این فرایند و عوامل موثر بر آن پرداخته و پس از تبیین رویکردهای مختلفی که در این زمینه وجود دارد، دیدگاه اسلام در این زمینه را تبیین کرده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هریک از نظریاتی که در این زمینه وجود دارد، بخشی از این فرایند را از چشمانداز خاص خود بررسی میکنند و هریک بهتنهایی از قدرت تبیینکنندگی اندکی برخوردار هستند و گاهی نیز سوگیریهای فمینیستی بهمنظور برساخت جلوه دادن تفاوتها و نسبت دادن آنها به عوامل تربیتی، فرهنگی و اجتماعی بهچشم میخورد که گویای جانبدارانه بودن این مطالعات است. از دیدگاه اسلام، وجود تفاوتهای تکوینی بین زن و مردان، انکار نمیشود و این تفاوتها بخشی از طرح حکیمانه و هدفمند خداوند برای ایجاد تعادل در خانه و اجتماع است و هیچیک از دو جنس بهدلیل تفاوتهای جنسیشان، برتر از دیگری محسوب نمیشود.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش حاکي از آن است که هريک از نظرياتي که در اين زمينه وجود دارد، بخشي از اين فرايند را از چشمانداز خاص خود بررسي ميکنند و هريک بهتنهايي از قدرت تبيينکنندگي اندکي برخوردار هستند و گاهي نيز سوگيريهاي فمينيستي بهمنظور برساخت جلوه دادن تفاوتها و نسبت دادن آنها به عوامل تربيتي، فرهنگي و اجتماعي بهچشم ميخورد که گوياي جانبدارانه بودن اين مطالعات است.
مطالعات مربوط به رفتار والدين نشان ميدهد که پدر و مادر برخي از تفاوتهاي جنسيتي را در اسباببازيهايي که کودکان با آنها بازي ميکنند، تقويت ميکنند؛ اما در زمينههاي ديگر مانند ترغيب استقلال يا وابستگي، تشويق به پيشرفت، تشويق نکردن پرخاشگري و تنبيه جسماني با پسرها و دخترها به صورت مشابه رفتار ميکنند (استوکارد، 1992، ص 263).
منتقدان اين نظريه بيان کردهاند بين درک کودکان از ثبات جنسيتي و درک آنها در مورد جنسيت و ترجيح فعاليتهاي متناسب با جنس آنها رابطه روشني وجود ندارد؛ چراکه برخي از تفاوتهاي جنسيتي، بهويژه تفاوت در انتخاب اسباببازيهاي خيلي زودتر از اين سن مشاهده شده است.
بنابراين هم ديدگاه روانکاوانه و هم تفسيرهاي جامعهشناختي نقش محور از اين رويکرد بيان ميکند که انگيزة مبنايي ترجيح پسران براي گروههاي بازي تفکيکشدة جنسيتي و دوري آنها از فعاليتهاي دخترانه ممکن است به تجارب اوليه در خانواده و بهويژه روابط تقريباً فراگير اوليه بين کودکان با مادر يا هر سرپرست زن ديگر برگردد.
طبق اين نظريهها انگيزة مبنايي ترجيح پسران براي گروههاي بازي تفکيکشدة جنسيتي و دوري آنها از فعاليتهاي دخترانه ممکن است به تجارب اوليه در خانواده و بهويژه روابط تقريباً فراگير اوليه بين کودکان با مادر يا هر سرپرست زن ديگر برگردد.