چکیده:
مقالۀ حاضر با کاوش در زمینههای تفکیک «لفظ» از «معنا»ی قرآن کریم، این مسئله را میکاود که چرا این تفکیک مطرح شد و چه پیامدهایی داشت؟ و آیا بشریدانستن قرآن پیامد مستقیم یا لازمۀ این تفکیک بود؟ نویسندۀ مقاله دیدگاههای معتزله، اهل حدیث، ابنکُلّاب، اشاعره، ماتریدیه و ظاهریه را با توجه به زمینههای این تفکیک – یعنی دو نظریۀ خلق قرآن و صرفه بررسی میکند. دیدگاه ابنکلّاب از آنرو که «مقروء» را از «کلام قدیم الهی» جدا کرد و زمینۀ تفکیک کلام به «نفسی و لفظی» را برای اشاعره فراهم آورد، اهمیت دارد. براساس دیدگاه ابنکلّاب و اشعری، الفاظ قرآن بشری است. دیدگاه مهم دیگر از آنِ معمّر بن عبّاد معتزلی است که از تفکیک آفرینش جواهر و أعراض، و عَرَضدانستن قرآن، به این باور رسیده بود که قرآن در لفظ و معنا بشری است.
By exploring the fields of separating the “word” from the “meaning” of the Holy Quran, the present article explores the issue of why this separation was proposed and what were its consequences? And was Understanding the Qur'an as humanized a direct consequence or a necessity of this separation? The author of the article examines the views of Mu'tazila, Ahl al-Hadith, Ibn Kullab, Ash'ari, Maturidite, and Zahirites - according to the backgrounds of this separation - that is, the two theories of the creation of the Qur'an and arresting (Sarfah). Ibn Kullab's point of view is important because he separated the "readable" (Maghrou') from the "old divine word" and provided the basis for separating the word into "spiritual and verbal" for Ash'arites. According to Ibn Kullab and Ash'ari, the words of the Qur'an are humanized. Another important point of view is that of Mu'ammar ibn Abbad Mu'tazili, who, from the separation of the creation of substances and accidents, and Understanding the Qur'an as accident, came to the belief that the Qur'an is humanized in its wording and meaning.
خلاصه ماشینی:
اشعري، مقالات الإسلاميين ، ۱۹۲؛ محمدبن عبدالکريم شهرستاني، الملل والنحل ، جلد اول ، به کوشش محمد سيد گيلاني (بيروت : دار المعرفة ، بيتا)، ۷۰.
با توجه به اينکه اشعري از او به نقل از برخي معتزله مانند معمر (اشعري ، مقالات الإسلاميين ، ۵۸۴) و نظام (اشعري ، مقالات الإسلاميين ، ۴۳۳) نيز نقل ميکند، به نظر ميرسد که اين زرقان همان محمد بن شداد مسمعي، از معتزليان سدٔە سوم و شاگرد نظام معتزلي باشد (محمدبن أبي يعقوب ابن نديم بغدادي، الفهرست ، چاپ رضا تجدد (تهران : بيتا)، ۲۰۲؛ ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة ، جلد اول ، چاپ محمد ابوالفضل إبراهيم (دار إحياء الکتب العربية : ۱۹۵۹/۱۳۷۸)، ۸۳، پانويس ۱؛ شمس الدين محمد بن احمد ذهبي، ميزان الاعتدال ، چاپ علي محمد البجاوي (بيروت : دار المعرفة ، )، ، .
حتي اشعري اذعان دارد که در اعتقادات خود از احمد بن حنبل پيروي ميکند و قرآن را نامخلوق ميداند و باور به آفرينش آن را کفر ميشمارد (علي بن اسماعيل اشعري، الإبانة عن أصول الديانة (بي جا: بي تا)، ۹-۱۰؛ براي استدلال هاي اشاعره دربارٔە ناآفريده بودن کلام خدا، باقلاني ، الانصاف ، ۳۶).
ابن حزم ديدگاه هاي مسلمانان دربارٔە مسئله را سه دسته ميداند: نخست ، معتزله که آنها کلام خدا را صفت فعل او و مخلوق دانستند و گفتند خداي متعال از طريق کلامي که در درخت پديد آورد با موسي سخن گفت .
ابن حزم ظاهري، ابومحمد علي بن احمد، الفصل في الملل والأهواء والنحل ، چاپ محمد ابراهيم نصر، عبدالرحمن عميرة (بيروت : دار الجيل ، بيتا)، ۱۱.